در ۱۸ ذیحجه سال دهم هجری در زمان بازگشت از حجالوداع، محمد در محلی به نام غدیر خم توقف کرد تا همراهانش گرد او آیند. به دلیل گرمای هوا، منبر سایهبانداری برای او ساختند. سپس بالای آن رفته وخطبه ای ایراد کرد و بعد از آن علی را فراخواند و دست او را گرفت. بعد از حجاج پرسید : ای مردم، آیا من از خود شما، به ولایت [سرپرستی] شما سزاوارتر نیستم؟ مردم پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا. حضرت فرمود: خداوند ولی من است و من ولی مؤمنینام و من به خود شما، به ولایت [سرپرستی] شما سزاوار ترم. سپس محمد جمله معروف «هرکس که من مولای او هستم، از این پس علی مولای اوست» را بر زبان راند. محمد سه بار این جمله را تکرار کرد و سپس گفت : «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن میدارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا میگذارد.» سپس خطاب به مردم گفت: «حاضران این پیام را به غایبان برسانند.
«غدیر خم» نام ناحیهای در میان مکه و مدینه است که بر سر راه حاجیان قرار دارد و به خاطر وجود برکهای در این محل که در آن آب باران جمع میشدهاست، به این نام شهرت یافتهاست. غدیر در ۳–۴ کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه در ۶۴ کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانهاست. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا میشود. غدیر خم به سبب وجود آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان بود؛ اما با وجود گرمای طاقت فرسای عربستان رویداد غدیر در اواخر اسفند ماه رخ داد و آنچنان گرم نبود.
غدیر خم نام رود و ناحیهای میان مکه و مدینه است که محمد، پیامبر اسلام، در ۱۸ ذیالحجه سال ۱۰ هجری قمری (برابر با ۲۸ اسفند سال ۱۰ خورشیدی) علی بن ابی طالب را «مولای» مؤمنان اعلام کرد.سالروز این واقعه در میان شیعیان به عید غدیر شهرت دارد.
محمد بن عبدالله، پیامبر اسلام، در بازگشت از آخرین حج خود همه مسلمانانی را که در حج شرکت داشتند در غدیر خم جمع و خطبهای ایراد کرد که عبارت معروف مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا علیٌ مَولاه (ترجمه: هرکه من مولای اویم پس علی مولای اوست) قسمتی از آن است. ولی یا مولا به معنای رهبر یا دوست قابل اعتماد و با کلمه ولایت (با کسر واو) یا وَلایت (با فتح واو) که حکومت، غلبه معنوی و قدرت معنی میدهد، مرتبط است. وقوع این رخداد و بیان سخنان با تفاوتهایی در عبارات حدیث متواتر مورد قبول بین شیعه و سنی میباشد. اما، در تفسیر حدیث غدیر خم در بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. شیعیان معتقدند که او در آنجا علی بن ابیطالب را بهعنوان وصی و برادر و جانشین خود از جانب الله معرفی کرد. اهل سنت این حدیث را به خاطر خصومتهای صحابه با علی که در یمن بر سر تقسیم غنائم جنگی رخ داد میدانند که علی گفت بگذارید پیامبر میان ما غنائم را تقسیم کند اما صحابه مخالفت کردند و علی داستان را به محمد گفت و محمد به همین خاطر تنها آن را بهمنزلهٔ اظهار نزدیکی پیامبر به علی و دعوت به دوستی با او و رفع کینهها میدانند و اینکه علی به عنوان پسر عمو و فرزندخوانده اش جانشین او در مسئولیتهای خانوادگی اش پس از مرگ شود.
زندگی شهیدانه یا شهید زندگی کردن یکی از مهم ترین چیزهایی است که برای کسانی که قصد دارند یاد بگیرند که چطور زندگی کنند تا شهید شوند اهمیت دارد.
به فرموده سردار سلیمانی تا شهید زندگی نکنی، به تو مدرک شهادت را نمی دهند.
و البته بزگوار دیگری می گفت:
چگونه زیستن تو، نشان از چگونه مُردن تو دارد. بنگر چگونه می زی ای!
به همین دلیل برای کسانی که به دنبال یک الگوی عالی که آن ها را به مقام شهادت می رساند، هستند یکی از شهدای کاریزما و حسابی دلچسب را انتخاب کرده ام. اگر دوست شهید تو ابراهیم هادی است یا این که فکر می کنی باید الگوی زندگی شهیدانه را پیدا کنی، می توانی به این 51 بند توجه کنی.
توجه: منبع این فلش کارت ها مفاهیم کتاب های سلام بر ابراهیم 1 و 2 است. این فلش کارت ها را در زمانی که در کانال شهید ابراهیم هادی فعال بودم درست کرده ام و حالا آن ها را یک جا جمع کرده ام تا اساسی برای الگو گیری و تغییر سبک زندگی تو به سبک زندگی شهیدان باشد.
چطور سبک زندگی شهید ابراهیم هادی را در خود تقویت کنیم
در این مطلب 51 سبک زندگی مستقل از شهید ابراهیم هادی را فلش کارت کرده ایم. می توانی این فلش کارت ها را چاپ کنی و توی دفترت بچسبانی. یا این که می توانی آن ها را در دفترت یادداشت کنی و هر هفته روی یکی از این ویژگی ها روی خودت کار کنی.
اصلا می توانی این 51 لیست را به گونه ای برای خودت یک ملاک سنجش قرار دهی که هر کدام از این خصلت ها را چقدر در خودت دیده ای و چقدر تقویت کرده ای و چقدر نیاز به تقویت دارد.
لیست ویژگی های رفتاری شهید ابراهیم هادی
این 51 گزینه را ریز به ریز بخوان و در مورد خودت و ویژگی هایت در مورد آن ها فکر کن. در دفتر مراقبه ات که هر شهید زنده باید یک دانه از آن داشته باشد، این ویژگی ها را بنویس و در مورد عملکرد روزانه ات در مورد آن خودت را بسنج. یادت باشد که وقت کم است. باید شهید زندگی کنیم .. و این را هم فراموش نکن که مسیر رسیدن به خدا، بسیار نزدیک است.
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید ابراهیم هادی از غیبت کردن گریزان بود
بارها در زمینه های مختلف اهمیت صلوات را شنیده ایم. در حدیثی می خواندم که اگر کسی در بدو ورود به جلسه ای صلوات بفرستد، در آن جلسه دچار غیبت نمی شود . اگر هم بعد از خروج از جلسه صلوات بفرستد کسی غیبت او را نخواهد کرد.
شهید ابراهیم هادی نیز از حربه شیرین صلوات برای جلوگیری از غیبت استفاده می کرد.
راستش را بخواهید امروزه بزرگترین و پر تکرار ترین چیزی که به نامه اعمال و کیسه ثواب هایمان، چوب حراج می زند، همین غیبت کردن است. یک لحظه تمام تلاش های مان را باد می برد.
ابراهیم هادی وقتی کسی غیبت می کرد یا بحث را عوض می کرد یا صلوات می فرستاد.
از امروز سعی کنیم هنگام شنیدن غیبت، با صلوات، تذکر بجا، تغییر بحث طوری که به کسی بر نخورد، جلوی غیبت را بگیریم.
اخلاص شهید ابراهیم هادی زبانزد بود
اخلاص پای ثابت تمام شهدایی است که اسمشان را شنیده ایم و خداوند آن ها را حسابی لارج کرده است. شهید ابراهیم هادی می گفت: وقتی کاری برای خدا انجام می دهیم دیگر نیازی به گفتن ندارد. لازم نیست جار بزنیم و توی بوق و کرنا کنیم. همان که باید بفهمد، می فهمد!
پس اخلاص به عنوان یکی از مهم ترین کارهایی که باید در زندگی کنیم را از همین امروز در زندگی خود جاری کنیم و به قول استاد پناهیان از کم شروع کنیم.
توجه شهید ابراهیم هادی به امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر چیزی است که امام حسین علیه السلام بخاطر آن، دست به آن قیام زد که هنوز جگرمان را می سوزاند. اما ابراهیم هادی که اقتدا به امام حسین علیه السلام داشت این مهم را فراموش نکرده بود. وقتی می دید پسر و دختری با هم اختلاط کرده اند از آن ها می خواست که کارشان را رسمی کنند و در یک رابطه بی هدف نمانند. یا این که برای جلوگیری از چشم چرانی آن ها را غیرتی می کرد.
او عملی این کار را انجام می داد. وقتی که یک دزد، را به چنگ آورد، بجای زد و خورد، برای نهی از منکر، برای و کار پیدا کرد و او را به معرف امر کرد. او حالا دزد نیست! یک شهید است. همان شهیدی که ما با این همه ادعایمان می خواهیم به مقام او برسیم. ان شالله
نماز شب ابراهیم هادی ترک نمی شد
یکی دیگر از ویژگی های شهدا خواندن نماز شب است. اگر صد بار هم مکه را فتح کنی و دل ها را آباد کنی، اگر سحر نداشته باشی هیچ جا نمی رسی. یک روز در فکر این بودم که نمی دانم شهید ابراهیم هادی هم نماز شب می خوانده یا نه! اصلا نمی دانم چرا در کتابش زیاد به این موضوع پرداخته نشده بود. کتاب ابراهیم هادی کنارم بود، آن را برداشتم و به حالت تفال آن را باز کردم تا جایی باز شود و شروع به خواندن کنم.. دلم برایش تنگ شده بود خب!
ناگهان صفحه ای از کتاب باز شد که در مورد نماز شب خواندنش در آشپزخانه سپاه، نوشته بود و من به معجزه ابراهیم هادی بیشتر پی بردم.
پس بیاد داشته باشیم که شروع کنیم و از مختصر نماز شب های مان را بخوانیم.
ذکر و قرائت قران ابراهیم هادی را الگو کنیم
بعید می دانم ابراهیم هادی، بی ذکر و دعا بوده باشد. حتی عکس هایی از او داریم که نشان از خواندن قرآن دارد. او علاقه به قرآن و ذکر داشت اما او هم مثل همه شهدا دم دمه های شهادت حالش عوض شده بود. قرآن را بیشتر می خواند و بیشتر ذکر می گفت.
ما هم باید همین حالا به فکر این باشیم که زندگی مان را با ذکر، با دعا و با قرآن عجین کنیم. رسم و راه شهدا، منور شدن دل و قلب و زبان شان به اسما الهی است. از کم شروع کنیم و به این گروه با معرفت خودمان را برسانیم.
نماز جماعت و اول وقت ابراهیم هادی ترک نمی شد
در این فلش کارت دو گزینه برای اقتدا کردن به شهید ابراهیم هادی وجود دارد.
یکی قرائت نماز اول وقت
یکی هم خواندن نماز جماعت
خواهر مکرمه ایشان می فرمودند: شهید ابراهیم هادی، به همراه دوستان شان تماز را حتی در گروه های جند نفره به صورت اول وقت اقامه می کردند. او گاهی در مسجد یکی دو ساعت معطل می شد تا اذان صبح را بگویند و نمازش را بخواند.
روحیه دادن به نیروها توسط شهید ابراهیم هادی
شاید با خودت بگویی این روزها که کسی در جنگ نیست که بخواهیم مثل ابراهیم به آن ها روحیه بدهیم! اما جنگ همین نزدیکی است. گاهی دوستت حال و روحیه خوبی ندارد. گاهی یکی نا امید است. گاهی یکی خسته است. وظیفه تو دقیقا همان کاری است که ابراهیم هادی می کرد.
شاید گاهی لازم باشد، که در پستوی اتاقت برایش نماز بخوانی تا حالش خوب شود. شاید گاهی لازم باشد با هم دسته جمعی به دیدار دیگری بروید. یا شاید هم با یکی دو جین جوک خنده دار و البته تمیز، حال شان را خوب کنی.
به هر حال این کار ابراهیم هادی نشان دهنده این است که تو در مقابل روحیه و حال خوش دیگران مسئول هستی و هر چقدر هم که بتوانی باید در ان بکوشی.
بهره مندی از محضر بزرگان توسط شهید ابراهیم هادی
آدمی تا در محضر بزرگان ننشیند چیزی بارش نمی شود! ابراهیم هادی نیز این را خوب فهمیده بود. با این که سن کمی داشت، و شاید خیلی از هم سن و سال های او به فکر این بودند که خودشان را به خوشی های زودگذر مشغول کنند، او به فکر ارتقای فکری خودش بود. او از حضور علامه جعفری، آیت الله مجتهدی تهرانی و حتی مرحوم دولابی بهره مند می شد و با آن ها خودش را به آسمان می کشید.
امروزه می توانیم با بهره گیری از بزرگانی که در فکر ما تاثیر دارند خودمان را به رشد فکری و اعتقادی برسانیم. شاید شنیده باشید که تحول زیادی پای منبرهای شیخ حسین انصاریان رخ می دهد. خیلی از شهدا از اینجا شروع کرده اند.ایشان حتی خودشان با دست خودشان شهید ابراهیم همت را هم دفن می کنند. از این سلسله مباحث بهره مند شویم و خودمان را از جرگه غافلان خارج کنیم.
مطالعه کردن سیره شهید ابراهیم هادی است
کتب غیر درسی، یک دوست و یک معلم همیشگی برای ما هستند. امروز تو که می خواهی شهادت را برای خودت نزدیک کنی، و شهیدانه زندگی کنی، حتی اگر سالهاست از درس و مدرسه دور افتاده ای، باید به این بهانه شروع به مطالعه کنی. چند راهکار مطالعاتی برای تو دارم :
مطالعه در جهت افزایش اعتقاد
مطالعه در جهت زنده نگهداشتن انرژی و سبک زندگی شهیدانه
مطالعه برای تقویت مهارت ها در کسب و کارمان
مطالعه تفسیر و قرآن – نهج البلاغه و احادیث
مطالعه معراج السعاده
مثل ابراهیم هادی هیئتی باش
شهید ابراهیم هادی، در طول حیات خود، یک هیئتی مخلص بود و زیارت حضرت زهرا را خیلی خوب می خواند. او در خواندن مداحی برای حضرت زهرا سلام الله علیها عالی بود و صدای گیرایی داشت. اذانش هم که حرف ندارد. صدایش آسمانی است. چون دلش آسمانی است. او در مجالس امام حسین رزق روز و رشادت خود را می یافت.
حضور در روضه های امام حسین علیه السلام دل را جلا می دهد. پس سعی کن هر هفته حداقل یک روز را در چنین مراسمی حضور داشته باشی. مگر می شود جزو شهدا بخواهند اسمت را بنویسند و سینه ات بوی مجالس حسین ندهد؟
ابراهیم هادی روی اعتقادات بچه ها کار می کرد
ابراهیم هادی روی اعتقادات بچه ها کار می کرد و این ویژگی مرا به یاد آن جمله می ندازد که کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته! یعنی ابراهیم روی مباحث عمیق دینی و اعتقادی بچه های مردم و دوستانش حساس بود و به آن ها آموزش می داد.
تو در این باره چه کارهایی می کنی؟ سبک زندگی شهیدانه ات چگونه است؟ آیا در اجتماع به آن اهمیت می دهی؟
ابراهیم هادی حرفه ای ورزش می کرد
ورزش کردن یک عبادت است و جزو واجبات است! ( البته نه آن واجباتی که اگر انجام ندهی عذاب می شوی ) بلکه لازم است که ورزش کنی. شهید ابراهیم هادی در برهه های مختلف ورزش های مختلفی را تجربه کرد. در برخی عکس هایش او را در حال تنیس می بینم. در برخی دیگر در حال والیبال، و برخی هم در حال کشتی گیری که البته برای خودش یلی است از یل های قدیم.
داستان ورزش هایش را می توانی در داخل کتاب هایش مطالعه کنی.
توجه وافر به اخلاص شهید ابراهیم هادی
اخلاص یعنی این که کارهایی با کیفیت در راه خدا کنی و تمایل به شناخته شدن و البته مورد مدح قرار گرفتن نداشته باشی. شهید ابراهیم هادی ارزش اخلاص را شناخته بود. او یک بار 8 کیلومتر را رزمنده مجروحی را به دوش کشیده بود وبرای این که شناخته نشود، حتی یک کلمه با او حرف نزده بود تا عملش خالص خالص باشد.
اخلاص سخت ترین کاری است که اگر آن را پاس کنیم، واقعا شهادت مان امضا شده است.
باید شروع کنیم مطالعه کنیم دقت کنیم مراقبه کنیم و البته از کم شروع کنیم .
ابراهیم هادی به نماز صبح اهمیت می داد
منزل ابراهیم اینها به مسجد نزدیک بود و صبح ها به مسجد می رفت. حتی اگر شب با بچه ها توی مسجد دور همی داشتند شب را تا صبح صبر می کرد تا نماز صبحش را بخواند. دوستانش می گفتند شهید ابراهیم هادی صبح ها موقع نماز به مسجد می رفت و از او یاد گرفتیم که نماز را با دقت و با اهستگی بخوانیم.
اهمیت لقمه حلال در تربیت شهید ابراهیم هادی
لقمه حلال، دل های پاک را می آفریند. این که باید به آن چه که می خوریم توجه کنیم یک نکته مهم است که شهدا در زندگی شان به آن توجه داشته اند. آن ها روی غذای طیب و طاهر، خمس و زکات داده شده توجه داشته اند. روزی حلال یکی از کلیدی ترین چیزهایی است که در آفرینش افراد و سبک زندگی شهیدانه نقش دارد .
کار کردن هدف شهید ابراهیم هادی و کمک به فقرا
ابراهیم هادی به هیچ وجه نمی توانست بیخیال نسبت به زندگی اطرافیانش باشد. او بعد از ظهرهای خود را در بازار کار می کرد. حتی گونی به پشت می زد و راه می رفت. هم پول درمی اورد تا به فقرا کمک کند و هم خیلی از منیت هایش را از بین می برد و روز به روز خالص تر و متواضع تر می شود.
ورزش برای امادگی خدمت به خدا
ابراهیم ورزشکار بود و بدنش را برای خدمت به خدا آماده می کرد. او در کارنامه خود، ورزش های مختلفی را تجربه کرده است.
ابراهیم در ورزش نیز یک پا پهلوان بود که مثل پوریای ولی، از خودگذشتگی هایی داشت که او را به این مقام رساند.
علی آقای پروین توی کتاب سلام بر ابراهیم خیلی خوب در این باره صحبت می کند.
در عین بزرگ و قهرمان بودن خاضع بود
شهید ابراهیم عزیز، با این که بسیار محبوب بود، در عین حال در کنار مردم از قدرت خود، از بازوان قدرتمند خود، و از بدن ورزشکاری اش سو استفاده نمی کرد و بسیار خاضع بود. واقعا خاضع بودن در چنین شرایطی، یک نوع جهاد با نفس است. نفسی که دلش می خواهد همه حالا بزرگش پندارند و از او بترسند و دست بوسش باشند. اما ابراهیم هرگز این چیزها به ذهنش خطور نمی کرد.
توجه به سلامت زندگی دیگران
در یکی از خاطراتی که از ابراهیم می خواندم، نوشته شده بود که بین یک زن و شوهر را که بحثی داشتند صلح و آشتی برقرار کرده بود . آن ها حالا فرزندانی دارند و سازش شان را مدیون ابراهیم هادی هستند که آن ها را نصیحت کرده بود.. در حالی که خودش مجرد بود. او همه این فنون ها را از مادر عزیزش آموخته بود ( برای شادی مادر و پدر شهید هادی 2 صلوات بفرست )
ابراهیم کار فرهنگی هم می کرد
کار فرهنگی لازمه تمام جهاد ها در هر عصری بوده است. ابراهیم هادی وقتی کاری را می پذیرفت به بهترین شکل ممکن آن را انجام می داد. بهترین کار فرهنگی او روضه خوانی در دل سنگرها بود و اذانی که از جانش برخاست و اسرا را تسلیم سپاه اسلام کرد.. این روضه ها و این صدا را مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی دوست داشت.
علاقه به همرنگ جماعت بودن از نظر ثروت و فقر
برای خلوص شهید ابراهیم هادی همین بس که در آن زمان که لوکس ترین خودرو ها، شاید پیکان بود ( یا چیزی شبیه پیکان )، یک خودروی تویوتای صفر هدیه گرفت اما طبع بلند او نپذیرفت با یک خودرو خودش را از جمعیت آن زمان جدا کند و در زمره لوکس پسند ها و لوکس سوار ها در آید.. و این درحالی باشد که همسایه شان مشکل مادی برای چرخاندن زندگی اش داشته باشد.
حیا در پسران بسیار پسندیده است
این روزها شبکه های اجتماعی پر شده است از تصاویر برهنه پسرانی که عشق به سیکس پک شان گوش دنیا را کر کرده است. باید عرض کنم که ابراهیم زمانی سیکس پک داشت که سیکس پک مد نبود!! اما علاقه ای به خودنمایی و بدنمایی نداشت. او مجاز بوده لباس هایش را در بعضی شرایط بیرون بیاورد تا دیگران بدن ورزش کاری و ورزیده و مردانه اش را ببینند اما حیا این اجازه را به او نداده است.
به راستی ما در مقابل این عیار سنجش در مقابل خدای مهربان در روز قیامت چه داریم بگوییم؟
به فکر رضایت حضرت زهرا بود
راستی به این فکر کنیم که در طول زندگی مان چقدر حضرت زهرا علیها سلام از ما راضی است و چقدر به رضایت ایشان فکر می کنیم؟!
امیدوارم پاسخ مان هرگز نباشد!
اهمیت به نماز و رسیدگی به خود در پیشگاه خدا
ابراهیم هرچه قدر که از خودنمایی مذموم در مقابل مردم بیزار بود، موقعی که وقت دیدار با خدا می رسید، حسابی به خودش می رسید و خودش را آرایش مردانه می کرد! یعنی موه و محاسنش را شانه می زد و با احترام و خضوع در مقابل رب العالمین می ایستاد.
او اهل اسراف نبود
ابراهیم هرگز اهل اسراف نبود. به اندازه خرج می کرد و سعی داشت همیشه چیزی برای پرداختن به فقرا داشته باشد.
به بصیرت مردم کمک می کرد
ابراهیم جزو اولین کسانی بود که از اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی و چنین مصادیقی با بغض حرف می زد و آن ها را رد می کرد و آن ها را آفت دیدن و اسلام می دانست. البته که در هر موردی، اگر می دید دیگران اشتباه می کنند، با مهربانی به آن ها یاد آوری می کرد و کلام حقش تاثیر گذار هم بود.
به رفیق و دوست خوب اهمیت می داد
واقعا که همنشین می تواند ما را به بهشت یا به جهنم ببرد. برای این که بتوانیم دچار انحطاط نشویم باید در همنشین های خود نظری بیفکنیم و آن ها را از میان صلحا و آن هایی که رنگ و بوی شهدا دارند را انتخاب کنیم. کسی که می خواهد شهید شود، و زندگی شهیدانه را از همین حالا در زندگی اش داشته باشد، لازم است که دوستانش هم رنگ و بوی شهدا بدهند.
امر به معروف کردن از نزدیکان خود شروع می کرد
شهید ابراهیم هادی به مقوله امر به معروف و نهی از منکر اهمیت می داد و تلاش داشت که این کار را از خانواده خود شروع کند. هیچ وقت برای دیگران کاسه آش داغ تر نبود. اگر می دانست چیزی خوب است، برای خانواده اش آن را سفارش می کرد و اگر چیزی هم بد بود، ابتدا به خانواده اش تذکر می داد.
امر به معروف را عملی یاد می داد
ابراهیم به امر به معروف خیلی توجه داشت، اما بیشتر سعی می کرد معروف را در خود پیاده کند تا دیگران با دیدن او، و دیدن رفتار او به این کارها مبادرت ورزند. آیا به راستی ما عامل انچه می گوییم هستیم؟ کسی که می خواهد پیرو ابراهیم هادی باشد، به این موضوع قطعا باید توجه کند.
به مشکلات مردم توجه داشت
همیشه می گویم اگر داش ابرام هم اکنون زنده بود قطعا یا نماینده مجلس بود یا یک بار رئیس جمهور شده بود.. اما بعد با خودم می گویم ابراهیم از هد بودن و از لارج بودن و اسم و رسم داشتن بیزار بود اما مطمئنم با امکاناتی که الان می توانست داشته باشد خیلی بیش از دیگران که مسئولیت پذیرفته اند، می توانست برای مردم مفید باشد. او که در نداری و در وضع تنگ معیشتی به فکر فقرا بود و از دسترنج خود به آن ها می داد، محال است که در این زمانه اگر بود، به فقرا بی توجهی کند. که اگر بود زندگی ها آباد تر بود.
اهمیت صله رحم در اوج سادگی و صفا
دوری از تجمل در پذیرایی از مهمان
سلام کردن به کوچک و بزرگ خوی ابراهیم بود
ابراهیم اصلا کبر و غرور نداشت. بزرگ و کوچک حالی اش نبود وقتی که صحبت از سلام کردن و الفت اسلامی بود. این هم از آن دسته جهاد با نفس هایی است که می تواند درجه آدمی را خیلی بالا ببر.
تصور کن تو از در منزلتان بیرون بیایی و منتظر نباشی که سلامت کنند! این واقعا افتادگی می خواهد
احترام دیگران را خیلی حفظ می کرد
اهمیت به مهمان و مهمان نوازی
تکریم افراد ارزشی و با حجاب
این هم یک نوع کار فرهنگی است. اگر می خواهی دیگران سر کار خوب خود بمانند برای این افراد هدیه تهیه کن. آن ها را تکریم کن. بگذار بدانند که دیگران متوجه اند که کارشان خیلی پسندیده است.
برنامه ریزی در زندگی
چند تا از برگه های دفترچه های یادداشت او به دستم رسید. وقتی ان ها را نگاه می کردم ومی دیدم که برای یک صبح تا ظهر چندین کار سنگین و زمان بر را با هم برنامه ریزی کرده است.
این یعنی ابراهیم به این توجه داشت که باید از زمانش خیلی خوب استفاده کند.
کرامت نفس در بالا و پایین زندگی
شهید ابراهیم هادی کرامت نفس داشت و هیچ وقت کم و زیاد های زندگی از دست دادن ها و بدست آوردن ها او را از حالت عادی خارج نمی کرد.
خادم الشهدا بود
شهید هادی یک فرد انقلابی و البته جهادی بود اما این مانع این نمی شد که بخواهد با زبان شهدا را تکریم کند. او همیشه شهدا را تکریم می کرد، از فرهنگ دفاع مقدس می گفت و در مورد حقانیت جبهه ها می گفت.. آیا شنیده ای که چند نفر از دوستانش شهید شده اند؟
مبارزه با هوای نفس
باید به این فکر کنیم که هوای نفس، در کجا ها ما را گیر انداخته! شاید ابراهیم داشته مغلوب نفس خود می شده که تصمیم می گیرد، خودیت و منیت اش را بکشد. گاری بکشد، و گونی به دوش بکشد!؟ شاید هم می خواسته احساس غرور در خودش ایجاد نکند. هر چه بوده این کار برای یک جوان پهلوان خوش رو و زیبا روی خوش قد و قامت و خوش صدا و خوش اندام در آن زمان واقعا جهاد با نفس به شمار می امده است.
به حق الناس توجه داشت
حق الناس! همیشه هم پول نیست. گاهی دل است. گاهی نگاه است. گاهی بغض است. گاهی اشک است. گاهی زمین خوردن است. گاهی غصه خوردن است. گاهی هم وظیفه ای است که باید در قبال دیگران انجام دهی. به دنبال این باش که حق الناسی به گردنت نباشد. خدا کند من نیز اگر حق الناسی به گردن دارم، خدا من را رحم کند و موجب این فراهم آید که از عزیزان حلالیت بطلبم.
وقتی دیگران لباس نو نداشتند نمی پوشید
آقا ابرام، لباس نو نمی پوشید، و می گفت وقتی تمام مردم توانستند لباس نو بپوشند من هم لباس نو می پوشم. وای که این آسمانی ها نظیر ابراهیم هادی چه طبع بلندی داشته اند.. همان طبع بلندی که لباس کهنه شان را تا حریر و استبرق بهشت کشانده است..
به هدایت جوانان توجه داشت
شهید ابراهیم هادی به بساط انحراف جوانان توجه داشت و تلاش داشت که این کار را انجام ندهد. رضای خدا برایش مهم تر از رضایت خلق بود.
به فکر خوشحال کردن مردم بود
اگر در بند مادیات نباشی، می توانی دیگران را خوشحال کنی. دل مردم را شاد کنی.. نمی دانی که چقدر از افراد منتظرند تا تو هم اکنون لطفی کنی و دلشان را خوشحال کنی.. این گونه شهیدت می کنند نه با تن پروری!
پنهان کردن زینت از نامحرم
این هم در نمونه خود بی نظیر است! که بخواهی زینتت را که موجب مباهاتت می شود و دیگران برایت به به و چه چه می کنند را از دیگران بپوشانی و با تمام نظرت که به خداست جلوی انحراف یا حسرت دیگران را بگیری.
ابراهیم هادی خودسازی می کرد
درست مثل تو که امروز داری مسیر خودسازی را پیش می روی، ابراهیم هادی هم به خودسازی توجه داشت. او واقعا درست معتقد بود که تا تو خودت را نسازی جامعه هم ساخته نمی شود! اصلا برای این که کلامت اثر کند باید اول هر چیزی که می گویی در خودت ظهور بدهی!
ابراهیم کظم غیظ داشت
ابراهیم باشی! ورزشکار باشی! قدرتمند باشی! رشید باشی! به ناحق سیلی بخوری و هیچ نگویی!!!! این است که او را شهید می کند. امروز شاید پیدا نشوند کسانی که به ما سیلی بزنند اما حرف هایی که می شنویم، رفتارهایی که می بینیم گاهی دردشان از سیلی بیشتر است. اما سکوت باید کرد. واقعا ابراهیم مصداق آن حدیث است که به عنوان بصری مشهور است.
همان حدیثی که مدعیان راه سلوک باید بارها آن را بخوانند تا فراموشش نکنند که یکی از بند های آن این است که
اگر کسی به تو بگوید که اگر یکی بگویی ده تا می شنوی، باید بگویی اگر ده تابگویی یکی نشنوی.. و الی آخر..
تا از صحت شنیده اش مطمئن نمی شد حرفی نمی زد
این روزها که بساط یک کلاغ و چهل کلاغ است! ابراهیم متفاوت بود. تا مطمئن نمی شد که خبری که شنیده راست است و از منبع موثق نمی شنید، و نمی دید، آن را بیان نمی کرد. چقدر فضای مجازی امروز ما به این قضیه نیاز دارد.
خودسازی برای شهادت
شاید یکی پیدا شود که برای خوب بودن و بهشت خودسازی کند. اما شهید هادی روی بدن و اعمال خود خودسازی می کرد و می گفت باید این بدن را برای خدمت به خدا آماده کرد. واقعا اگر او اینگونه ورزیده و آماده نبود چطور می توانست تا 5 روز، در چنین شرایطی در داخل کانال کمیل طاقت بیاورد و …
راز داری ابراهیم هادی زبانزد بود
سینه ابراهیم، صندوق اسرار خیلی از افراد بود. این است که امروزه میلیون ها نفر در سراسر جهان عاشقش هستند و درد دل هایشان را با او در میان می گذارند و او هم حفظ اسرار می کند و گره گشایی می کند. او این کار را از دوران جوانی انجام می داد..
به دنبال پست و مقام نبود
خلوص و درایت ابراهیم و قدرت او، می توانست از او یک فرمانده عالی قدر بسازد. اما او حالا از برخی فرماندهان اسم ورسم دار تر است. او علاقه ای به هد شدن نداشت. همیشه می گفت مرا گوشه ای بگذارید و تلاش می کرد که بالادستی ها را یاری دهد.
به نظر می رسد که از خود رد شدن پل تمام خوشنامی ها و سعادت ها باشد.
به صلح و صفای بین مسلمین توجه داشت
آنچه که تا به اینجا به خدمت شما رسید نمی از یم و دریای وجود ابراهیم هادی بود. باشد بتوانیم با الگو گیری از این شهید عزیز زندگی شهیدانه را تمرین کنیم. باشد که بتوانیم با او هم فرکانس شویم و دعوت نامه شهادتی موثر را از او دریافت کنیم.
برای این که بتوانید با شهید ابراهیم هادی دقیق تر آشنا شوید توصیه می کنم که چند کتاب زیر را بخوانید
سلام بر ابراهیم 1
سلام بر ابراهیم 2
راز کانال کمیل
خدای خوب ابراهیم: بررسی ویژگی های قرآنی شهید ابراهیم هادی
با مطالعه این چند کتاب می توانید، به سادگی به خلق و خوی او با داستان ها و واقعیت هایی که برایش از منبع موثق ذکر شده، استناد کنید و راهش را با قدرت بپیمایید.
صلوات بفرستید و برای من نویسنده نیز آرزوی شهدات موثر کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید ابراهیم هادی متولد یکم اردیبهشت سال یکهزار و سیصد و سی و شش، تهران، محله ایت الله سعیدی حوالی میدان خراسان، وی دارای دیپلم ادبی و علاقمند به ورزش والیبال و کشتی بود. در دوران نوجوانی طعم تلخ یتیمی را چشید. وی با حضور درخشان در جبهه های گیلانغرب تا بازی دراز و دشت های جنوب، نامش دشمن بعثی را به لرزه می انداخت.در بهمن ماه سال شصت و یک به همراه گردان کمیل در کانال های فکه مقاومت کردند که به دلیل حماسه افریده شده توسط گردان کمیل و ابراهیم نام ان کانال را کانال کمیل نهادند.ابراهیم بعد از یک داستان عجیب گمنامی را بر گزید و سر انجام در بیست و دوم بهمن ماه سال یکهزار و سیصد وشصت و یک، تنها در کانال کمیل به فیض شهادت نائل گردید. هنوز پیکر این شهید از بین شهدای گمنام تشخیص داده نشده ولی یادبودی برای ایشان در تهران وجود دارد. این شهید از کودکی مورد توجه ویژه پدر بود؛ و از همان اول اخلاق وی با آموزش های اسلام و انقلاب و رزق حلال در آمیخته شده بود. وی نمونه بارزی به عنوان یک الگوی مناسب برای جوانان امروزی است و داستان های عجیب و شنیدنی از این شهید به ثیت رسیده است. برای مثال، با یک اذان گفتن ابراهیم، منطقه ای از دست دشمنان بعثی در آمد و با همان اذان عملیاتی پیروز شد. ابراهیم شخصی است که رهبر انقلاب شخصیت این شهید را مانند مغناطیس وصف می کند که انسان را به خود جذب میکند. وی بار ها نشان داده که ارواح شهدا در این دنیا حضور دارند و صدای ما را می شنوند. ابراهیم شخصی است که حتی بعد از شهادت اش هم دست های بسیاری گرفت، دقیقا مانند زمانی که زنده بود…
کتاب سلام بر ابراهیم جلد۱
آخرین نظرات