ـ﷽ـ شبے گذشت… مثل شب هاے پیش و پس… و ما باز، در خیاڸ پرواز، سر بہ بالش پَر دادیم… آرزویماݧ خواب باڸ بود، ڪہ خواب چشمانمان را ربود… چناݧ عمیق در چاه بے پایاݧ آمال خفتیم ڪہ، نہ بانگ “حَےَ عَلے الَفلاح” شنیدیم نہ طنین… بیشتر »
آرشیو برای: "آذر 1396, 12"
????? ?قبل از اذان صبح برگشت. پيكر شــهيد هم روي دوشش بود. خستگي در چهره اش موج ميزد. صبح، برگه مرخصي را گرفت. بعد با پيكر شــهيد حركت كرديم. ابراهيم خسته بود و خوشحال. ميگفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات بازي دراز عمليات داشتيم. فقط همين شــهيد جامانده… بیشتر »
آخرین نظرات