? ? 5 اصل تغذیه دکتر روازاده ? ?
? 1 _ اصلاح نمک( عدم استفاده از نمکهای صنعتی و کارخانه ای و مصرف نمک دریای مورد تایید دکتر روازاده)
? 2 _ اصلاح روغن( عدم مصرف روغن های سرد مانند روغن نباتی، روغن مایع، روغن ذرت،… و مصرف روغن ارده کنجد یا زیتون جهت سرخ کردن و روغن زرد حیوانی( گاوی) و روغن دنبه جهت پخت و پز
? 3 _ اصلاح آب ( عدم مصرف آب لوله کشی کلردار و مصرف آب چشمه یا آب چاه یا آب قنات،…)
? 4 _ اصلاح ظروف( عدم استفاده از ظروف تفلون،آلومینیوم، استیل، چدن کره ای،… و استفاده از ظروف چدن اصل روسی، مسی،برنجی، سنگی،. ..)
? 5 _ عدم مصرف مواد کارخانه ای حاوی مواد نگهدارنده که سودازا می باشند
موضوع: "بدون موضوع"
⭕️یکی از موارد قابل تامل در سیره حکومتی امیرمومنان علی علیه السلام برخورد ایشان با کارگزاران متخلف است.
?در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند: «…اگر يکي از آنان دست به خيانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خيانت را تأييد کردند، به همين مقدار گواهي قناعت کرده، او را با تازيانه کيفر کن، و آنچه را که از اموال در اختيار دارد از او باز پس گير، سپس او را خوار دار و خيانت کار بشمار و قلاده بدنامي به گردنش بيفکن.»
?هنگامى که امیرمومنان علی علیه السلام از خيانت ابن هَرمَه (مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه (حاکم اهواز) نوشت: وقتى که نامه ام به دستت رسيد، فورا ابن هرمه را از مسئوليت بازار عزل کن، به خاطر حقوق مردم، او را زندانى کن و همه را از اين کار با خبر نما تا اگر شکايتى دارند، بگويند. اين حکم را به همه کارمندان زير دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در اين کار، نسبت به ابن هرمه نبايد غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من هم به بدترين وجه تو را از کار برکنار مى کنم، و تو را به خدا پناه مى دهم از اين که در اين کار، کوتاهى کنى.
اى رفاعه! روزهاى جمعه، او را از زندان خارج کن و سى و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسى از او شکايتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپايش زنجير بزن، فقط هنگام نماز زنجير را از پايش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشيدنى و يا پوشيدنى آوردند، مانع نشو و به کسى هم اجازه که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طريق نجات را به او بياموزد و اگر به تو گزارش رسيد که کسى در زندان چيزى به او ياد داده که مسلمانى از آن ضرر مى بيند آن کس را مى زنى و زندانى مى کنى تا توبه کند و از عمل خود پشيمان شود.
اى رفاعه! همه زندانيان را براى تفريح به حياط) زندان بياور غير از ابن هرمه را، مگر آن که براى جانش، بيمناک باشى که در اين صورت او را با زندانيان ديگر به صحن زندان مى آورى، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضيه را براى من بنويس و نام جانشين او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن.
?در موردی دیگر يکى از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید، حضرت فوراً نامه ای تهدید امیز به وی نوشتند: از خدا بترس، و اموال اين مردم را به سويشان بازگردان، که اگر چنين نکنى و خداوند مرا بر تو چيره سازد، با تو کارى خواهم کرد که نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشيرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا سوگند، اگر کارى را که تو کردى حسن و حسين کرده بودند، از من نرمشى نمى ديدند، و به مرادى نمى رسيدند، تا آن که حق را از آنان بازگيرم، و باطلى را که از ستم آن دو پديد آمده، نابود سازم.
?منذر بن جارود فرماندار اصطخر به جای انجام وظیفه به تفریح خوشگذرانی می پرداخت. امام علیه السلام پس از اطلاع از تخلف وی این گونه نوشت: … به من خبر رسيده که تو بیشتر اوقات، کار خود را رها کرده ،به شکار و سگ بازى می پردازی و برای تفریح و گردش بيرون می روى. سوگند مىخورم که اگر این گزارش حقیقت داشته باشد تو را به سبب این خلافها سخت مجازات می کنم، و ابله ترین فرد قومت بر تو برتری دارد؛ پس به محض اینکه نامه ام راخواندی، به سوی من شتاب کن والسلام.
?قعقاع بن شور فرماندار شهر کسکر از سوی دولت علوی(علیه السلام) بود. او علاوه بر تخلفاتی که داشت، با زنی ازدواج کرد که مهریه اش را بر خلاف سنت نبوی (ص) صدهزار درهم قرار داد -که چنین مبلغی گزاف از سوی کارگزار دولتی بسیار شگفت آور بود و حیرت و ناراحتی مردمان را به دنبال داشت - قعقاع پس از آنکه فهمید که حضرت علیه السلام از کارهای خلافش آگاه شده و مورد بازخواست قرار خواهد گرفت، به سوی شام گریخت.
?امیر مومنان علیه السلام طی نامه ای به یکی از کار گزارن خود به نام مصقلة بن هبیره شیبانی که بیت المال را بین بستگان خود تقسیم کرده بود،وی را یه شدت مورد نکوهش قرار داد: گزارشى از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشى ، خداى خود را به خشم آوردى، و امام خويش را نافرمانى کردى، خبر رسيد که تو غنيمت مسلمانان را که نيزه ها و اسبهاشان گرد آورده، و با ريخته شدن خونهايشان به دست آمده ، به اَعرابى که خويشاوندان تواند، و تو را برگزيدند، مى بخشى!به خدايى که دانه را شکافت، و پديده ها را آفريد، اگر اين گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده، و منزلت تو سبک گرديده است، پس حق پروردگارت را سبک مشمار، و دنياى خود را با نابودى دين آباد نکن، که زيانکارترين انسانى، آگاه باش، حق مسلمانانى که نزد من يا پيش تو هستند.
❓ چگونه از مرگ نترسیم
?عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ (ع) قَالَ: أَتَى النَّبِيَّ (ص) رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ مَا لِي لَا أُحِبُّ الْمَوْتَ فَقَالَ لَهُ أَ لَكَ مَالٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدَّمْتَهُّ، قَالَ لَا ، قَالَ فَمِنْ ثَمَّ لَا تُحِبُّ الْمَوْتَ.
? امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش علیهماالسلام روایت کرد که: مردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: نمیدانم چرا مرگ را دوست ندارم.
حضرت به او فرمود: آیا مالی داری؟ گفت: بله.
پیامبر فرمود: آن را از پیش فرستاده ای؟ گفت: نه.
پیامبر فرمود: به همین خاطر است که مرگ را دوست نداری.
? خصال، ج۱، ص۱۳
توضیح: منظور از پیش فرستادن مال و ثروت انفاق آن در راه خدا است.
?اهمیت فضای مجازی از نگاه امام خامنهای:
«به اعتقاد من، امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز ما، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است…»
? دنبال حرف شاهد عادل باش
? توصیه ملا عباس تربتی (ره)
⭕️ در دهه عاشوراي يکي از سالها، واعظي بالاي منبر به استاندار وقت خراسان حمله کرد. تا اينکه در جلسهاي خصوصي، ملا عباس تربتي (ره) مؤدبانه از آن واعظ پرسيد: شما چرا در بالاي منبر از اشخاص، با ذکر نامشان، به بدي ياد ميکنيد؟ او در پاسخ گفت: براي نهي از منکر.
⭕️ ملا عباس گفت: در کجا اين دستور داده شده که بالاي منبر، کسي را به نام بد بگوييد، آنهم نسبت به امري که صحت آن ثابت نشده است؟! اگر به فرض، آنشخص مرتکب گناهي هم شده باشد، همينکه در بالاي منبر آبرويش برود، در مقام لجاجت و ستيز بر ميآيد. کسي که حاکم جايي ميشود، اشخاص مختلف از او توقعهايي دارند؛ هرگاه به منافع آنها زياني برسد، يا توقع آنان برآورده نشود، ممکن است به او نسبتهاي ناروايي بدهند و از طريق امثال شما و از اين راه (منبر)، از او انتقام بکشند. البته چهبسا آن حاکم و مسئول هم آدم خوبي نباشد و گناهاني داشته باشد؛ اما اين افراد شاکي هم معلوم نيست که عادل و راستگو باشند.
⭕️ آن واعظ گفت: آخر همه ميگويند مرحوم حاج آخوند گفت: مگر آنچه همه ميگويند، صحيح و حجت است؟ ممکن است يک نفر چيزي به دروغ بگويد و در دهان مردم اندازد و آنها هم مطلب بياساس را بازگو کنند. بنابراين، هرگاه خودتان چيزي را ديديد يا دو شاهد عادل نزد شما گواهي دادند، در آنصورت قبول کنيد، آنگاه فاعل منکر را در خلوت نصيحت کنيد و اگر نپذيرفت، بر اساس شرايط [ديني و اجتماعي] از آن منکر جلوگيري کنيد.
آخرین نظرات