رهبر معظم انقلاب اسلامی هم به صورت ضمنی و هم به صورت نسخهای برای کارهای اصلی و بنیانی در مورد فرهنگ را به مسئولان دولتی می دهند. چه کسی باید پاسخگو باشد که با نسخهای که رهبر معظم انقلاب در باب فرهنگ دادهاند چه کردهاند و چرا به این توصیهها عمل نشده است و چه وقت و چگونه قرار است این توصیهها مورد عمل قرار گیرد؟
رهبر معظم انقلاب از قدیم تا به اکنون در سخنان خود به اهمیت کارهای فرهنگی بسیار اشاره کرده اند. ما در اینجا شما را با قسمتی از سخنان مقام معظم رهبری در باب کار های فرهنگی آشنا می کنیم.
از بخش فرهنگ رفع مظلومیت کنید. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومى است.
خیلى از مشکلات جامعه ى ما با فرهنگ سازى حل مى شود.
توجه کنید که امروز، عمده قواى دشمنان ما در جبهه ى فرهنگى کار مى کند.
جنگ هاى روانى، فعالیت هاى فرهنگى، بودجه هاى پنهان و آشکارى که براى منحرف کردن ذهن ها مى گذارند، همه اش مربوط به مسئله ى فرهنگ است.
فرهنگ مثل هواست که انسان وقتى که این هوا را استنشاق کرد، با هوایى که استنشاق کرده و با آن جانى که گرفته، مى تواند دو قدم بردارد و جلو برود؛ بقیه ى کارها همه برخاسته ى از آن چیزى است که شما استنشاق کرده اید.
اگر چنانچه یک جایى، هواى مسمومى تزریق بشود، نتیجه اى که در اندام ها دیده خواهد شد تابع آن مسمومیتى است که در این هواست. اگر فضا را با دود یا مخدرى تخدیر کنند، وقتى شما آن را استنشاق کردید، رفتار شما متناسب با آن چیزى خواهد شد که استنشاق کرده اید؛ فرهنگ یک چنین حالتى دارد. فرهنگ را دست کم نگیرید؛ خیلى مهم است.
صرف وقت کنید و در بودجه هم برایش پول و فصول قابل توجهى بگذارید تا جهتِ ارزشى به فرهنگ بدهید.
از جمله ى کارهایى که مسؤولین فرهنگى دولت خیلى باید به آن بپردازند و واقعاً یک دقیقه را در آن فروگذار نکنند، این است که به فرهنگ عمومى جامعه و ابزارها و وسائل فرهنگى، جهت ارزشى بدهند.
تلاش زیادى شده تا جریان هاى فرهنگى و عامل هاى فرهنگى، هنر و ادبیات و شعر و سینما و بقیه در جهت غیر ارزشى حرکت کنند و راه بیفتند. شما باید کمک کنید و همه ى تلاشتان را بکنید که به تحرکات فرهنگى کشور در جهت ارزشى جهت بدهید.
توجه به مقوله ى فرهنگ است خیلى مهم است. همان طور که بارها گفتیم مثل هوایى است که انسان در آن تنفس می کند. همه – بزرگ، کوچک، بالا، پائین، قشرهاى مختلف، مسئول، غیرمسئول – در فضا تنفس می کنند. این فضا را درست کنید، تا همه سالم تنفس کنند.
ما در زمینه ى فرهنگ و پرداختن به فرهنگ چه کار می خواهیم بکنیم؟ اول، تکلیف این را روشن کنیم. یک وقت هست که یک دستگاهى به امور فرهنگى بى اعتناء است، یک وقت نه، یک دستگاهى اعتناء و اهتمام به امور فرهنگى دارد، لیکن هدف گذارى هاى فرهنگى اش دچار اختلال یا دچار خدشه است.
هدف گذارى ها خیلى مهم است؛ از این نبایستى غفلت کرد. ما چه می خواهیم بکنیم با اخلاق مردم، با فرهنگ مردم؟
آیا ما به عنوان دولت اسلامى می توانیم هدایتِ فرهنگى جامعه ى خودمان را رها کنیم؟ قطعاً نه، جزو وظائف ماست. حالا مخالفین، معترضین حرف هایى می زنند، نقد می کنند، گاهى مسخره می کنند، گاهى اهانت می کنند، بکنند؛ ما که نمی توانیم تکلیف الهى را با این چیزها فراموش کنیم.
بودجههاى فرهنگىِ بزرگ و کلان و در واقع کارهاى گوناگون و تکرار مسائل فرهنگى و این ها خوب است.
کار فرهنگى مثل ساختوساز نیست که آدم بگوید خیلى خوب، این زمین، این هم مصالح، حالا بروید بسازید. کار فرهنگى مصالحش خیلى سخت گیر مىآید؛ معمار و استادکارش خیلى دشوار به دست مىآید. لذاست که به نظر من توى کار فرهنگى یک مقدارى بایستى اهتمام ورزید. اولاً ببینیم ما چه قلم از قلم هاى کار فرهنگى را اهمیت می دهیم.
در بعضى از آن دورههاى قبل – که حالا نمی خواهیم خیلى مشخص کنیم و اسم بیاوریم، لیکن چارهاى هم نیست؛ انسان براى مقایسه مجبور است بگوید می خواستند کار فرهنگى بکنند، گفتند بودجهى فرهنگى؛ بنا کردند کاروانسراهاى شاه عباسىِ بین راه را به عنوان کار فرهنگى، آباد کردن! بله، آباد کردن کاروانسراى شاه عباسى چیز خوبى است، اثر باستانى هم هست؛ اما آیا کار اولویتدار فرهنگى ما همین است؟ ما که اینجور در مواجههى با فشار عظیم تبلیغات جهانى قرار داریم
سیاست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، براى فشار آوردن به فرهنگ داخلى ملت ما.
آن ها می دانند که اگر فرهنگ را عوض کردند، دیگر مبارزهاى باقى نمی ماند.
اگر مبارزهى با استکبار هست، اگر میل به ایستادگى و مقابلهى با دخالت اجنبى هست، به خاطر فرهنگ است. انسان یک فرهنگى دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز می شود مال خودشان؛ لذا همهى فشار روى فرهنگ است.
در مقابل این حرکت فرهنگى و این تهاجم عظیم فرهنگى که می خواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دین را از ما بگیرند، اولویت فرهنگى ما این است که برویم حالا فرضاً کاروانسراى شاه عباسى را آباد کنیم؟! این یعنى اشتباه کردن در تشخیص آن قلمِ کار فرهنگى؛ این یک اشکال است.
در کار فرهنگى باید دنبال چه باشیم؟ دنبال تولیدات.
اینکه ما چقدر تولید کالاى فرهنگى می کنیم و چقدر باید بکنیم بسیار اهمیت دارد.
نکتهى دیگر در این زمینه این است: حالا بعد از آنکه مصرف فرهنگى را پیدا کردیم، قلمى که باید این بودجه صرف آن بشود، پیدا کردیم، برویم سراغ محتوایش. بالاخره می خواهیم فیلم بسازیم. مثلاا می خواهیم ده تا فیلم انقلابى بسازیم؛ ده تا فیلمى که حامل ارزش ها باشد.
یا می خواهیم فلان تعداد کتاب منتشر کنیم؛ محتواهایش چه باشد، چه جورى باشد، با چه قوتى، با چه استحکامى، با چقدر مایهى علمى و هنرى که در آنجا به کار برده می شود؟ این ها خیلى کارهاى سخت و ظریفى است.
در زمینههاى فرهنگى، دنبال کارهاى تشریفاتى و ویترینى نباشید. نمایش دادن کار فرهنگى، نه اینکه فایدهاى ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمینهى فرهنگ باید دنبال کارهاى محتوائى و اصیل و واقعى رفت، که امروز نیاز عمدهى کشور هم این است.
آنچه که من لازم می دانم به دوستان دولت توصیه کنم، این است که مسئلهى فرهنگ را خیلى جدى بگیرید. اگر چنانچه ما کارهاى اقتصادى را – همچنان که در برنامه هست و آرزوهاى ما متوجه به آن است – انجام بدهیم، اما در زمینهى کار فرهنگى عقب بمانیم، بدانید کشور لطمه خواهد دید.
دشمنان ما یکى از چشمه هاى دشمنىشان کار اقتصادى است؛ یک چشمهى مهم دیگر، کار فرهنگى است. البته نه وقت و نه ظرفیت جلسه اجازه نمیدهد که انسان در این زمینه وارد بشود؛ لیکن فىالجمله دوستان توجه داشته باشند که کار فرهنگ، کار بسیار مهمى است؛ با ملاحظه ى جهت گیرىهاى انقلابى و اسلامى.
در زمینهى فرهنگ، دچار رودربایستى نشوید.
در همهى شعبههاى فرهنگى – چه در موضوع کتاب، چه در کارهاى هنرى، چه در مؤسسات فرهنگى – جهت گیرىها را انقلابى و اسلامى قرار بدهید.
اولویت ها را در اینجا هم ملاحظه کنید، چون منابع بالاخره محدود است. البته مصوبهى دولت در زمینهى بودجهى فرهنگى، مصوبهى خوبى است؛ اگرچه حالا شنیدم که خیلى از مبالغ این مصوبه تخصیص داده نشده؛ حتّى اگر همهاش هم تخصیص داده شود، باز براى همهى فعالیت هاى فرهنگى کافى نیست.
منابع دچار محدودیت است. با توجه به محدودیت منابع، نگاه کنید ببینید اولویت ها چیست. البته من یک مجموعهاى را به نحو پیشنهاد به دولت ارائه کردم؛ که اگر این چیزها در کار فرهنگ مورد توجه قرار بگیرد، با توجه به نگاهى که ما در زمینهى فرهنگ داریم، اینها اولویت خواهد داشت؛ یعنى این ها تاثیراتش بیشتر خواهد بود. بله، این ها را باید دنبال کنید تا انشاءاللَّه تحقق پیدا کند.
به کارهاى سطحى نباید اکتفاء کرد. به کارهاى عمیقتر، کارهاى بنیانىتر، کارهایى که از یکىشان ده ها کار صادر می شود و نشئت می گیرد، توجه کنید.
من یک وقتى نسخهاى از آن کارهاى عمیقِ لازم را به آقاى رئیسجمهور دادم؛ همان ها باید دنبال شود و باید دنبال می شد.
در باب فرهنگ باید بشدت مراقبت شود که ما به «فرهنگ مهاجم» کمک نکنیم. فرهنگ مهاجم خطرناک است. اگر ما فرهنگ عمومى کشور و فرهنگى که نخبگان و مردم و قشرهاى گوناگون را به سمت یک هدفى هدایت می کند، نتوانیم از آسیب دشمن محفوظ بداریم، کار خیلى مشکل خواهد شد؛ هرچه هم شما تصمیم بگیرید، این ها مىآیند خرابش می کنند و جور دیگرى منعکس خواهد شد.
من به شما عرض می کنم که این حرکت عظیم انقلاب اسلامی، یک حرکت تمام شده نیست. حالا یک گوشهی از لشکر آن من و شمائیم که حالا یک ذره مثلاً اهل ادب و فرهنگ و این ها محسوب میشویم؛ «و للَّه جنود السّماوات و الارض»؛ (۲) لشکر او زمین و آسمان نمی شناسد.
«و کان اللَّه عزیزا حکیما»؛ (۳) خدا عزیز است – عزیز یعنی غالبِ لایغلب، یعنی بینیاز از همه – من و شما هم حالا یک گوشهای از کار را در دست می گیریم.
این حرکت عظیمی که با انقلاب اسلامی شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینی که حالا معمول شده که در بیان ها و در تلویزیون و توی تبلیغات و توی دادگاه و توی زبان همه، می گویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنی الان جنگ است.
وظیفهی مجموعهی فرهنگی، ادبی و هنری نیز یک وظیفهی مشخصی است: خوب بگوئید. من همیشه تکیه بر این می کنم: بایستی قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستی تمام عیار توی میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند.
با اینکه نظام جمهوری اسلامی، از آغاز بر یک مبنای فرهنگی بنیان شد و رهبر و پدیدآورنده ی این نظام، یک عنصرِ بیش از همه چیز فرهنگی بود و مسؤولان این نظام هم در طول این مدت، تقریباً همیشه همینطور بودهاند، درعینحال باید اعتراف کنیم که در زمینههای فرهنگی، آن کار مطلوب و مورد انتظار را خیلی انجام ندادهایم.
ما باید روزبهروز به آن فرهنگ انقلابی در همهی شؤون – هم در دانشگاه ها بهطور اخص، هم در کل جامعه بهطور اعم – نزدیکتر شده باشیم.
اگر ببینیم این حادثه اتفاق نیفتاده، باید این نتیجه را بگیریم که کار و تلاش فرهنگی در جامعهی انقلابی ما، به خوبی و کمال و سلامت انجام نگرفته است و نقایصی دارد، که آن نقایص را باید برطرف کنید.
البته مسایل آموزشی باید در حد سیاستگذاری های کلی باشد و نگاه وسیعی به جامعه بشود و هم فرهنگ عمومی جامعه و هم مسایلی که مغفولٌ عنه بوده – مثل همین کارهایی که اخیراً شورای عالی کرده؛ تأسیس فرهنگستان علوم و فرهنگستان زبان فارسی و مسألهی تحقیقات – مورد توجه قرار بگیرد.
واقعاً ما برای کار در زمینهی فرهنگ عمومی، میدان بازی داریم. اگر ما بخواهیم توسعهی اقتصادی را به معنای صحیح کلمه در جامعه راه بیندازیم، احتیاج به تلاش فرهنگی داریم.
مادامی که محقق و جستجوگر علمی ما، آن فرهنگ کار و وجدان کار و عشق به کار را، آن چنانکه در یک فرهنگ سالم مطرح است – که مظهر عالیش هم فرهنگ اسلامی است – نداشته باشد، وجود این محقق، بیفایده خواهد بود.
گیریم که ما محققان بزرگی تربیت کردیم و مثلاً آزمایشگاه های مهمی هم در اختیارشان گذاشتیم؛ این به یک کار شخصی تبدیل خواهد شد.
ما چگونه می توانیم روح کار، جدیت در کار، وجدان کار و سلامت کار را در طرح های توسع هی اقتصادی خودمان در نظر بگیریم؛ بدون اینکه فرهنگ عمومی جامعه را بالا ببریم و فرهنگ کار و وجدان کار و معلومات مربوط به کار را به آن ها تزریق کنیم؟ پس، می بینید که تمام این ها به فرهنگ بر می گردد.
اگر ما روی فرهنگ عمومی کار نکنیم، در توسعه ی اقتصادی هم پیشرفتی نخواهیم داشت. این، تازه در صورتی است که ما هدف اصلی را توسعه ی اقتصادی قرار دهیم. البته در جامعهی اسلامی، هدف اصلی این نیست؛ توسعهی اقتصادی یک وسیله است. بههرحال، از هر طرف که حرکت می کنیم، می بینیم که به فرهنگ می رسیم و راه ها واقعا به فرهنگ ختم می شود.
برای فرهنگ باید کار کرد.
آخرین نظرات