مدیریت آشکار و نهان
پارسایی، آنگاه که با تنهایی همراه میشود و نقابهای اجتماعی و بازدارندههای آن کنار میروند، کار دشوارتری است. بیشترین وسوسههای شیطانی برای چنین فضایی برنامهریزی شده است؛ ازاینرو، سفارشهای بزرگان نیز در درجه اول بر پرهیز از تنهایی و در مرحله بعد بر تقویت مقاومت و مراقبت در آن است. حال اگر فردی پیدا شود که در جنبه اجتماعی و در برابر دیدگان دیگران نیز، پردهدری کند و حریمها و حرمتها را پاس ندارد، جسارتی بدتر را رقم زده؛ در پاسداشت حریمهای خداوند نیز جسارت بیشتری خواهد داشت. در واقع، رهنمودها و صیانتهای اخلاقی برای همه موقعیتها تنظیم شده است و در همه آن موارد نیازمند اجرایی شدن هستند و ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند. در سخنی از امام عسکری علیه السلام میخوانیم: «مَن لَم یَتَّقِ وُجوهَ النّاسِ لَم یَتَّقِ اللّهَ؛ هر که از چهرههای مردم [و در حضور آنان] پروا نکند، از خداوند پروا نمیکند».
نصیحت حساب شده
بیتفاوتی درباره دیگران، مناسب نیست، ولی شیوه اظهار نظر نیز اهمیت فراوانی دارد. هدف از نصیحت، تلاش برای تغییر مسیر فرد مقابل از خطا به درستی است و این هدف زمانی محقق میشود که شرایط اثرگذاری در آن لحاظ شده باشد. در سفارشهای اخلاقی پیشوایان فضیلت و کرامت، تأکید شده است که فضای روانشناختی مخاطب را در نظر گرفته و نصیحتها را به صورت فردی و دور از دیگران انجام دهید. در سفارش امام حسن عسکری علیه السلام هم میخوانیم: «مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ، و مَن وَعَظَهُ عَلانِیَه فَقَد شانَهُ؛ هر که برادر خود را پنهانی اندرز دهد، او را آراسته است و هر که در برابر دیگران موعظهاش کند، او را لکّه دار کرده است».
لذت نعمت
آنکه از موهبتی محروم بوده، با رسیدن به آن لذت خاصی را درک میکند. آنکه بر دریافت نعمتی شکر کرده نیز به دلیل توجه عمیق فکری که به نعمت داشته، لذت بیشتری را تجربه میکند و سپاسگزاری از نعمتها هم نیازمند تمرکز معنوی و پی بردن به سرچشمه جاری شدن نعمت است که از سوی خداوند تدارک دیده شده است. در واقع، تقدیر از نعمتها به شدت محتاج درک آنهاست و ایجاد این زنجیره روشن، بنده را همیشه در بهترین وضعیت روحی قرار میدهد. با تأمل در سخن امام عسکری علیه السلام به این سلسله طلایی پی میبریم. حضرت فرمود: «لا یَعرفُ النِّعمَه إلاّ الشاکرُ، و لا یَشکُرُ النِّعمَه إلاّ العارِفُ؛ قدر نعمت را نشناسد مگر سپاسگزار و شکر نعمت نگزارد، مگر آنکه قدر نعمت را شناسد».
مضرات مجادله و مزاح
ارتباط کلامیمناسب، ابزاری است برای آسودگی روان و زمینهای است برای تبادل تجربهها، دانستهها و نیز ایجاد صمیمت با دیگران. این ارتباط همانند دیگر مهارتها، گاهی دستخوش آسیبهایی میشود که پیشگیری از آن نیازمند آگاهی از پیامدهای منفی است. در سخنی از امام عسکری علیه السلام به دو آسیب شایع در ارتباط کلامیچنین اشاره شده است: «لا تُمارِ فَیَذهبُ بَهاءُکَ، و لا تُمازِح فَیُجتَرأُ علیک؛ مجادله نکن که احترامت از بین میرود و شوخی نکن که بر تو گستاخ میشوند».
یک ایست به غرور و خودخواهی
خودخواهی، تکبر، خودبرتربینی، غرور و هر چه که این مفهوم را برساند، سمیکشنده برای بوستان خوبیها و فضیلت است. پادزهر آن نیز انتخاب رفتارهای متضاد است تا انسان را از گردونه حیران خودکامگی مصون دارد. در پیشنهادی از امام یازدهم علیه السلام ، دو رفتار درمانکننده چنین آمده است: «مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلی کُلِّ مَن تَمُرُّ به و الجُلوسُ دون شَرَفِ المَجلِسِ؛ از فروتنی است که بر هر کس بگذری، بر او سلام کنی و در پایین مجلس بنشینی.» زمانی که فرد پا روی خویشتن بگذارد و با پیشقدمی در سلام گفتن به کوچک و بزرگ و نیز پرهیز از حضور در جایگاه ویژه مجالس به نبرد با خود میپردازد، گامیاساسی در تحول اخلاقی برداشته است. همچنین حضرت تأکید دارند که چنین خصلتی، یک نعمت است؛ نعمتی که رشکی بر آن نباشد. در واژههای نورانی ایشان میخوانیم: «التَّواضُعُ نِعمَه لا یُحسَدُ علَیها؛ فروتنی، نعمتی است که به آن حسادت نمیشود».
نردبانی به آسمان
تقرب به خداوند به شیوههای گوناگون مقدور است که آشنایی با آنها بر فراست مؤمنان در بهرهگیری از موقعیتهای معنوی و پیمودن پلههای ترقی، یاری دهنده است. بخشی از این زمینهها به ارتباط سودمند با همکیشان و تلاش برای زدودن مشکلات آنها برمیگردد که سودی سرشار را نصیب میکند و زندگی پرنشاط را ارزانی میدارد. در بخشی از سخنان امام عسکری علیه السلام میخوانیم: «أعرَفُ النّاسِ بحُقوقِ إخوانِهِ و أشَدُّهُم قَضاءً لَها أعظَمُهُم عِندَ اللّهِ شَأنا، و مَن تَواضَعَ فی الدُّنیا لإخوانِهِ فهُو عِندَ اللّهِ مِن الصِّدِّیقینَ، و مِن شِیعَه علیِّ بنِ أبی طالبٍ علیه السلام حَقّا؛ کسی که به حقوق برادران خود آشناتر باشد ودر گزاردن آن حقوق تلاش بیشتری کند، منزلتش نزد خداوند بزرگتر از دیگران است وهر که در دنیا برای برادران خود فروتنی کند، در پیشگاه خداوند از صدّیقان است واز شیعیان راستین علی بن ابیطالب علیه السلام باشد».
دعوت به فضیلت و وحدت
همه فرا خوانده شدیم به خوبیهایی که تحقق آنها در خویشتن، انقلابی بزرگ و دستاوردهایی سترگ ایجاد میکند. واژهواژه گفتار معصوم، کلیدواژهای است برای رسیدن به آنچه آرزویش داریم. امام ما به همه شیعیان و دوستداران خویش چنین توصیه میکنند:
اُوصِیکُم بتَقوی اللّهِ، و الوَرَعِ فی دِینِکُم، و الاجتِهادِ للّهِ، و صِدقِ الحَدیثِ، و أداءِ الأمانَه إلی مَنِ ائتَمَنَکُم مِن بَرٍّ أو فاجِرٍ، و طُولِ السُّجودِ، و حُسنِ الجِوارِ، فبِهذا جاءَ محمّدٌ صلی الله علیه و آله ، صَلُّوا فی عَشائرِهِم و اشهَدوا جَنائزَهُم، و عُودُوا مَرضاهُم، و أدُّوا حُقوقَهُم؛ فإنَّ الرّجُلَ مِنکُم إذا وَرِعَ فی دِینِهِ، و صَدَقَ فی حَدیثِهِ، و أدَّی الأمانَه، و حَسَّنَ خُلقَهُ مَع النّاسِ، قیلَ: هذا شِیعیٌّ، فیَسُرُّنی ذلکَ. اتَّقُوا اللّهَ و کُونوا زَینا و لا تَکُونوا شَینا، جُرُّوا إلَینا کُلَّ مَوَدَّه، و ادفَعوا عَنّا کُلَّ قَبیحٍ؛ فإنّهُ ما قِیلَ فِینا مِن حَسَنٍ فنَحنُ أهلُهُ، و ما قِیلَ فِینا مِن سُوءٍ فما نَحنُ کذلکَ. لَنا حَقٌ فی کِتابِ اللّهِ، و قَرابَه مِن رسولِ اللّهِ، و تَطهیرٌ مِن اللّهِ لا یَدَّعِیهِ أحَدٌ غَیرُنا إلاّ کَذّابٌ. أکثِروا ذِکرَ اللّه و ذِکرَ المَوتِ و تِلاوَتَ القرآنِ و الصَّلاه علَی النَّبیِّ صلی الله علیه و آله ؛ فإنّ الصَّلاه علی رسولِ اللّهِ عَشرُ حَسَناتٍ. اِحفَظوا ما وَصَّیتُکُم بهِ، و أستَودِعُکُمُ اللّهَ، و أقرأُ علَیکُمُ السّلامَ؛ شما را سفارش میکنم به تقوای خدا و پارسایی در دینتان و سعی و کوشش برای خدا و راستگویی و بازگرداندن امانت به هر که به شما امانتی سپرده است، و طول دادن سجده و خوش همسایگی؛ زیرا که محمّد صلی الله علیه و آله برای اینها آمده است. در جمع آنان (اهل سنّت) نماز بخوانید و در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید و از بیمارانشان عیادت کنید و حقوقشان را ادا کنید؛ زیرا هر یک از شما وقتی در دین خود پارسا باشد و راست گوید و امانتدار باشد و اخلاقش را با مردم خوب کند، گفته خواهد شد: این شیعه است و این مرا شادمان میکند. از خدا بترسید و مایه آراستگی و آبرومندی [ما] باشید، نه باعث عیب و ننگ. دوستیها را به سوی ما جلب کنید و هر گونه زشتی را از ما دور سازید؛ زیرا هر خوبیای که درباره ما گفته شود، ما اهل آن هستیم و هر عیب و بدیای درباره ما گفته شود، ما چنان نیستیم. برای ما در کتاب خدا حقّی است و با رسول خدا خویشی و قرابتی و خداوند ما را پاک شمرده است و هر کس جز ما چنین ادعایی کند دروغگوست. خدا را بسیار یاد کنید و همیشه به یاد مرگ باشید و قرآن زیاد بخوانید و بر پیامبر صلی الله علیه و آله فراوان صلوات فرستید؛ زیرا صلوات فرستادن بر رسول خدا ده حسنه دارد؛ آنچه را به شما سفارش کردم به گوش گیرید. شما را به خدا میسپارم و بر شما درود میفرستم».
منبع روایات: محمدی ریشهری، محمد. میزانالحکمه(نرمافزار). قم: دارالحدیث.
سیره فرهنگی و اقتصادی امام عسکری علیه السلام
علیاصغر نوبخت
مقدمه
امام حسن عسکری علیه السلام به عنوان یک انسان معصوم هیچگاه از روی هوای نفس کاری را انجام نمی داد و در تمام اعمال و رفتارشان از اصول و قواعد ویژه ای، پیروی می نمود که بر گرفته از متن قرآن و منطبق با وحی الهی بود؛ به همین دلیل افکار، گفتار و کردارشان در هر بعدی الگوی زندگی برای همه انسانها در همه زمانها و مکانها است. یکی از آن ابعاد، سیره ایشان در رابطه با فرهنگ و اقتصاد است؛ به ویژه آن که با وجود فشارها و مشکلات طاقت فرسا آن حضرت موفق گردید، در مدت امامت خود در هر فرصتی فرهنگ دینی را تبلیغ و از حیث اقتصادی شیعیان را یاری نماید. ازاینرو، لازم است، در این باره هر چند مختصر بحث و پژوهش صورت گیرد تا الگو و مبنای رفتار مسلمانان در عرصه فرهنگی و اقتصادی قرار گیرد. به همین منظور، ما مطالبی را گرد آورده ایم. امیدواریم که این نوشتار گام کوچکی باشد در عرصه تحول فرهنگی و اقتصادی.
در بخش اول این مقاله به نمونه های از جلوه های سیره فرهنگی امام حسن عسکری علیه السلام اشاره میکنیم.
1. امربه معروف و نهی از منکر
قرآن کریم برای هدایت بشر بارها از شیوه انذار و هشدار صریح استفاده کرده است؛ شیوه ای که به مانند زنگ بیدار باش مخاطب را هدف مستقیم محتوای خویش قرار میدهد. امام حسن عسکری علیه السلام در موارد گوناگونی چنین روشی را پیش می گرفت. از جمله، در نامه اش به اسحاق بن اسماعیل نیشابوری، او و دیگران را هشدار میدهد و با صراحت آنان را درباره عواقب سخت کارشان بیدار می نماید و مینویسد: «پس از درگذشت امام پیشین علیه السلام و بعد از فرستاده دوم من و آنچه از شما به او رسید، خداوند به سبب آمدنش پیش شما، وی را کرامت و عزت عطا کرد و پس از آنکه «ابراهیم بن عبده» را بر شما گماردم و نامه ای هم به وسیله محمد بن موسی نیشابوری برای شما نوشتم، راه غفلت را پیمودید. در هر حال، باید از خداوند کمک خواست. مبادا درباره خدا کوتاهی کنید و از زیانکاران باشید! از رحمت خدا به دور باد کسی که از اطاعت خدا رو گرداند و پندها و موعظه های اولیای خدا را نپذیرد. به راستی خداوند شما را به اطاعت خود و اطاعت پیامبر و اطاعت اولوالامر فرمان داده است.ای اسحاق! خداوند تو و خاندانت را مشمول رحمتش کند اگر سنگهای سخت و استوار برخی از محتوای این نامه را می فهمیدند، از ترس و بیم خداوند متلاشی میشدند و به طاعت خدا در می آمدند و هر چه میخواهید بکنید، به زودی خدا و پیامبر و مؤمنان عمل شما را خواهند دید و آنگاه سر و کارتان با خدای دانای نهان و آشکار است. (ابن شعبه حرانی، 1382، ص 485)
2. تولاّ و تبرّا
تولاّ، مؤمنان را به سوی نیکیها و نیکان جذب میکند و به مانند نیروی جاذبه ای قوی، خواهناخواه آنان را در مسیر حق نگاه میدارد. ازاینرو، مؤمنان با تولاّ هم حرمت نیکان را نگاه می دارند و هم خود را در مسیر آنان قرار می دهند و به سوی حق می روند. و تبرّا آنان را از بدیها و بدها دور می سازد و به مانند نیروی دفع کننده ای خواسته و ناخواسته آنان را از مسیر باطل که علامتش ناپاکان امت هستند، دور می سازد و به این ترتیب، مؤمنان با تبرّا هم ناپاکان را از حرمت و کرامت در جامعه دینی ساقط می کنند و هم خود را از مسیر آنان به دور نگاه می دارند.
امام حسن عسکری علیه السلام با علم به چنین کارکردی، شیعیان را به احیای این فریضه، به طور عملی، می کشاند و با دعوت به لعن و نفرین آلودگان و دوری جویی از آنان و نیز عشق به پاکان امت و اولیای الهی، بقای شیعیان در صراط مستقیم را تضمین میکرد. از جمله سخنان آن حضرت است: دوست داشتن همدیگر برای نیکان، مایه پاداش است و علاقه گناهکاران به نیکان فضیلتی برای نیکان است، دشمنی با گناهکاران برای نیکان، زینت است و دشمنی نیکان برای گناهکاران مایه، خواری گناهکاران است. (ابن شعبه حرانی، 1382، ص487)
3. مبارزه با دروغگویی
امام در بیانات خودشان به دنبال فرهنگ مبارزه با عامل پلیدی ها بودند چنانکه در حدیثی می فرمایند:
جُعِلَتِ الْخَبٰائِثُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتٰاحُهُ الْکِذْب؛ همه پلیدی ها در یک خانه نهاده شده و کلید آن دروغ است. (محمدیریشهری،1393، ج 2، ص۸۶۹)
مرحوم محدث نوری بر اساس روایات، آثار و نتایج زیانبار دروغ را در چهل مورد خلاصه کرده است از جمله اینکه: «دروغگو مورد لعن و نفرین خدا و همه ملائکه و عرشیان قرار می گیرد. دروغ تخم دشمنی را در دلها می کارد. از نشانه های نفاق و ریا بوده و از زشت ترین امراض نفسانی و روحی قلمداد می شود و نیز از گناهان کبیره محسوب شده و چنین شخصی مورد هدایت خدای متعال قرار نخواهد گرفت. (نوریطبرسی،1390، صص۶۸ تا ۸۸)
4. فرهنگ امانتداری و راستگویی
از مهمترین و بارزترین ویژگیها برای شیعیان و مؤمنان دو صفت نفسانی امانتداری و راستگویی است و آنچنان اهمّیت دارد که اساس نظم، انسجام و آرامش هر جامعه ای را با تقویت و ترویج این اوصاف در میان افراد جامعه پی ریزی میشود و مشکلات را حل و سعادت جوامع را تضمین میکند. امام حسن عسکری علیه السلام با تأکید بر اوصاف فوق و برخی اوصاف دیگر خطاب به شیعیان خود می فرماید: «شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و ورع در دین خود و کوشش در راه خدا، راستگویی و ردّ امانت به هرکه به شما امانت سپرد (خوب یا بد) و طولانی بودن سجده و خوب همسایه داری؛ چرا که محمد صلی الله علیه و آله برای اینها آمده است. در گروههای آنها (مخالفان) نماز بخوانید (یعنی در نماز جماعت شرکت کنید) و در تشییع جنازه آنها حضور داشته باشید و بیمارانشان را عیادت، و حقوق آنان را ادا نمایید، زیرا اگر مردی (و فردی) از شما در دین خود ورع داشت و در سخنش راست گفت و امانت را رد کرد و اخلاقش با مردم خوب بود گفته می شود این شیعه است. پس من از این (گفته) شادمان میشوم». (ابن شعبه حرانی، 1382، ص۵۱۸)
5. اعتدال در شادی
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: «ولا تمازح فیجتری علیک؛ شوخی مکن تا بر تو جسور نشوند.» (ابن شعبه حرانی، 1382، ص615) افراط و زیادهروی و مداومت در شوخی کردن، مذموم است، اما در حدّ کم و با شرط اینکه همراه دروغ، غیبت، رنجش دیگران، شرمندگی عده ای، تمسخر سایرین نباشد مذموم نیست، که از آن به بذله گویی تعبیر می شود و موجب نشاط دیگران است. (نراقی،1393، ص۵۶۴)
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «من شوخی می کنم اما در شوخی ام جز سخن حق نمی گویم.» نیز می فرمایند: «اگر آنچه را که من می دانم شما هم میدانستید هر آینه زیاد گریه میکردید و کم می خندیدید.» خنده پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و ائمه علیه السلام لبخند و تبسم بود. فقط دندانها دیده میشد بدون اینکه صدا داشته باشند. تمسخر و دست انداختن دیگران اگر باعث رنجش آنها شود حرام است. عایشه میگفت: روزی ادای کسی را درآوردم، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من دوست ندارم ادای کسی را درآورم درصورتی که خودم چنین و چنان هستم سپس به من اعتراض کرد. (ورام بن أبیفراس، 1369: ج۱، صص۶۱۲ تا ۹۱۲)
از جمله پیامدهای منفی شوخی اینکه: موجب سبکی، خواری و کوچکی انسان است، دل را میمیراند و غفلت از آخرت و قیامت درپی دارد. گاه موجب عداوت و دشمنی دوستان می شود و گاه موجب آزردن و خجل ساختن دیگران است. (نراقی،1393، ص464)
6. ترویج نیکوکاری
علامه مجلسی نقل میکند: ابوهاشم گفت: از امام حسن عسکری علیه السلام شنیدم که فرمود: «بهشت دری به نام المعروف (نیکوکاری) دارد که تنها نیکوکاران از آن در وارد می شوند.» من در دل، خدا را سپاس گفتم و شاد شدم که برخی نیازهای مردم را برآورده می کنم. حضرت نگاهی به من انداخت و فرمود: «آری! به همین شیوه باقی بمان؛ زیرا آنان که در دنیا نیکی کرده باشند، در آخرت نیز اهل نیکی خواهند بود.ای ابوهاشم! خداوند تو را در زمره آنان قرار دهد و مشمول رحمت خود گرداند. (مجلسی، 1403: ج50، ص258)
7. مبارزه با باورهای غلط
مرحوم طبرسی از ابویعقوب یوسف بن محمد روایت میکند که به امام حسن عسکری علیه السلام عرض کردیم: در منطقه ما گروهی ادعا می کنند هاروت و ماروت دو فرشته اند که چون گناهان فرزندان آدم افزون شد، خداوند آن دو را همراه فرشته ای دیگر به زمین فرستاد. آن دو شیفته زنی شدند و خواستند با او زنا کنند و شراب نوشیدند و نفس محترمه را کشتند. خداوند آن دو را در بابِل عذاب و شکنجه میکند و ساحران از آن دو سحر می آموزند و خدا آن زن را به ستاره زهره مسخ کرد.
امام فرمود: حاشا که چنین باشد. فرشتگان الهی با لطف خدا معصوم از گناه و کفر و اعمال ناروا هستند. خدای عزوجل فرمود: «لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» (تحریم: 6) و فرمود: «وَلَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالاَْرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لا یسْتَکْبِروُنَ عَنْ عِبادَتِهِ وَلایسْتَحْسِروُنَ یسَبِّحُونَ اللَّیلَ وَالنَّهارَ لایفْتُرُونَ» (انبیاء: 19 و 20) و درباره فرشتگان فرمود: «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لایسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِاَمْرِهِ یعْمَلُونَ» (انبیاء: 26 و 27) تا آنجا که فرمود «مُشْفِقُونَ». خداوند این فرشتگان را جانشینان خود در زمین قرار داده و آنها در دنیا همچون پیامبران و ائمه اند. آیا از پیامبران قتل نفس و زنا و شراب خواری سر می زند؟ آن گاه فرمود: آیا نمی دانی که خداوند هیچگاه دنیا را از پیامبر یا امامی از جنس بشر تهی نگذاشته است؟ آیا نفرمود: «وَما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ اِلاّ رِجالاً نُوحی اِلَیهِمْ مِنْ اَهْلِ الْقُری» (یوسف: 109) و اعلام فرمود که او فرشتگان را به این سبب به زمین نفرستاد که امام و فرمانروا باشند، بلکه آنها به سوی پیامبران الهی فرستاده شدهاند؟
ما پرسیدیم: پس ابلیس فرشته نیست؟ فرمود: «خیر، بلکه ابلیس از جن است». (طبرسی، 1403، ج2، ص265)
8. مبارزه با جهل
امام عسکری علیه السلام فرمود: «اَلْجَهْلُ خَصْمٌ»، نادانی و جهالت دشمن (انسان) است. (حلوانی، 1408، ص146) در بسیاری از اندیشه های دینی مفهوم جهل در مقابل عقل به کار می رود و نباید آن را با بی سوادی و ندانستن یکسان گرفت. به طور معمول دانش در برابر بیدانشی قرار می گیرد.
حمایت ائمه اطهار علیه السلام از دانشمندان راستین و متفکران متعهد، در گسترش فرهنگ غنی و مترقی اهل بیت علیه السلام نقش مهمی داشت. امام عسکری (ع ) با قدردانی از چهره های فرهنگی شیعه، جرقه امید را در دل دانشوران و دانش دوستان پدید میآورد و آنان را برای تلاش هر چه بیشتر امیدوارتر می ساخت.
ابوهاشم جعفری از یاران راستین امام عسکری علیه السلام و از نوادگان جعفر طیار علیه السلام می گوید: «روزی کتاب یوم و لیله از تألیفات یونس بن عبدالرحمن را به حضرت امام حسن عسکری علیه السلام عرضه کردم. حضرت آن را مطالعه نموده و پرسید این کتاب تألیف کیست؟
گفتم: این از آثار یونس بن عبدالرحمن از منتسبین به آل یقطین است. امام علیه السلام فرمود: «اعطاه الله بکل حرف نورا یوم القیامه؛ خداوند در مقابل هر حرف که در این کتاب نوشته، نوری برای او در قیامت عطا فرماید». (مجلسی، 1403، ج۲، ص۱۵)
همچنین امام عسکری علیه السلام در نامه ای به علی بن بابویه قمی از دانشمندان برجسته شیعه در قم به نحو شایسته ای او را می ستاید. در بخشی از آن نامه آمده است:ای بزرگ مرد و مورد اعتماد و فقیه شیعیان من، ابوالحسن علی بن حسین قمی، خداوند متعال تو را بر اموری که مورد رضای او است موفق بگرداند و تو را فرزندان صالح و شایسته عطا فرماید.ای مرد دانشمند و مورد اطمینان من، ابالحسن! صبرکن و شیعه مرا به صبر فرمان ده، همانا زمین از آن خداست که بندگانش را وارث آن می سازد. و سرانجام نیکو برای پرهیزگاران است و سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو و بر همه شیعیانم باد. (شریف قرشی، 1391، ص84)
9. همسایهداری
از جمله سنت های زیبا و پسندیده ی اسلامی، برخورد خوب و شایسته با همسایگان و در اصطلاح عرفی همسایهداری است. در قرآن کریم و به ویژه در سخنان اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام توجه بسیاری به موضوع همسایه داری شده است و به گونه ای جدی در رفتارهای معصومین علیه السلام مورد سفارش قرار گرفته است. پیشوایان معصوم اسلام همواره شعار «الجار ثم الدار» را سرلوحه رفتار خود قرار داده و آن را به شیعیان خویش نیز توصیه می نموده اند و در عین حال پیامدهای سنگین همسایهآزاری را گوشزد مینمودند؛ امام حسن عسکری علیه السلام : «مِنَ الْفَواقِرِ الَّتی تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأی حَسَنَه أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأی سَیِّئَه أَفْشاها؛ از بلاهای کمرشکن، همسایه ای است که اگر کردار خوبی را بیند نهانش سازد و اگر کردار بدی را بیند آشکارش نماید». (ابن شعبه حرانی، 1382، ص487)
10. فرهنگ سلام دادن
در اسلام به سلام کردن بسیار سفارش شده است و در روایات آمده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همواره در سلام کردن از دیگران پیشی میگرفته است. اعراب حتی در هنگام خداحافظی نیز با گفتن «سلامٌ علیکم» خداحافظی میکنند.
همانگونه که می دانید، انسان موجودی اجتماعی است که به ارتباط، دوستی و محبت هم نوعان خود احتیاج دارد. سلام کردن اولین مرحله برای ارتباط سالم بین دو انسان است که حاوی پیام های متعددی؛ از قبیل دوستی، صمیمیت، محبت، تواضع، دعای خیر، اطمینان دادن به طرف مقابل و … است. لفظ سلام یک واژه بسیار زیبا و پر معنا است که با آن برای مخاطب خود دعای خیر و آرزوی سلامتی داریم و در عین حال به او به اطمینان میدهیم که از ناحیه ما هیچ ضرری متوجه او نخواهد شد. در روایت وارده از امام، سلام نشانه تواضع و فروتنی فرد دانسته شده است. بر همین اساس در اسلام به سلام کردن بسیار سفارش شده است و آن را امر مستحبی دانسته اند که از طرف خداوند متعال دارای پاداش بسیار است، اما پاسخ سلام واجب است.
امام می فرمایند: یکی از نشانههای تواضع و فروتنی آن است که به هر کس برخورد نمایی، سلام کنی و در هنگام ورود به مجلس هر کجا، جایی بود بنشینی. (نه آنکه فقط در بالای مجالس باشی و یا به زور و زحمت برای دیگران، جایی را برای خود باز کنی). (ابن شعبه حرانی، 1382، ص487)
11. ترویج فرهنگ عزّت
حضرت فرمودند: «ما اقبح بالمؤمن ان یکون له رغبه تذله؛ چه زشت است برای مؤمن که به چیزی دلبستگی و میل پیدا کند که او را خوار می گرداند». (ابن شعبه حرانی، 1382، ص25)
از امام صادق علیه السلام نقل است که خدای متعال اختیار هر کاری را به مؤمن داده است مگر اختیار خوار کردن خویشتن را و نیز فرمودند: مؤمن شایسته نیست که خود را ذلیل سازد. پرسیدند: چگونه خود را خوار می سازد؟ فرمود: دست به کاری می زند که توانش را ندارد. و بدین سان خویش را ذلیل و سرافکنده میکند. (محمدی ری شهری،1393، ج 1، ص593)
لقمان علیه السلام به فرزندش فرمود: فرزندم سخت بپرهیز از اینکه کارهای ذلت بار را انجام دهی که سرافکنده شوی و در نظر افراد بی اعتبار گردی. (اکرمی، 1391، ص۲۴۱)
در قسمت دوم مقاله بر سیره اقتصادی امام حسن عسکری علیه السلام می پردازیم:
عملکرد خلفای ظالم، ستمگر و نالایق عباسی، یکی از مسائلی است که بر همگان روشن است. آنها بر خلاف دستورهای روشن و منطقی اسلام در مورد به سازی اوضاع اقتصادی جامعه مسلمانان و رفع محرومیت از آنها در تمام دوران خلافت ننگین و خفت بار خود، حتی برای یکبار به نفع مردم مسلمان عمل نکردند که در این زمینه به گوشههایی از پرونده سیاه آنها اشاره می شود:
درآمد عمده دولت اسلامی که از خارج و صدقات به دست می آمد، بنابر نقل مورّخان اسلامی بیش از صدها میلیون درهم میشد که تمامی این مبلغ به جای مصرف شدن در مصارف عمومی و پیش برد وضعیت زیستی مردم، صرف ساختن کاخ های مجلل و خرید کنیزان و خوش گذرانی های حکّام ظالم و از خدا بی خبر میشد.
در جمع آوری مالیات(خراج و صدقات) مأموران حکومت از انجام هرگونه شکنجه و بد رفتاری ابا نداشتند و آن را با شدیدترین نوع از مردم مطالبه می نمودند و حتی در صورت امتناع، آنها را زندانی و یا گرفتار درندگان میکردند و روشن است که این شیوه عملکرد بر خلاف تأکیدات صریح قرآن و تعالیم انسان ساز اسلام و مکتب نورانی اهل بیت علیه السلام در مورد جمع آوری مالیات است.
فقر عمومی از صفات بارز مردم آن روزگار بود؛ زیرا که بودجه دولت به جای مصرف شدن در تهیه احتیاجات اولیه مردم، صرف اسراف و تبذیرهای خلفا و وابستگان آنها میشد. ناداری، فلاکت و احتیاج به غذای شبانه و محرومیت از هرگونه امکانات مادی در میان مردم مسلمان موج می زد؛ از آنجا که از اقتصاد سالم، عدالت اجتماعی و امانت داری در میان حاکمان نیز خبری نبود، هیچگونه تلاشی برای بهبود اوضاع اقتصادی و شکوفایی آن دیده نمیشد.
امام یازدهم علیه السلام از روی وظیفه الهی و منصب امامت و برای هدایت راستین امّت به سوی برنامه های تعالی بخش اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه و آله و ایجاد حکومت برحق اسلامی و برقراری عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برابر تمام انحرافات و کج روی های حاکمان جبّار بنی عباس ایستادگی کرد و برای لحظه ای عمل کرد آنها را تأیید نکرد. امام تا آنجا که در توان داشت با سخنان و عمل خود نارضایتی خودشان را اعلام میکرد.
در زمانی که جامعه دچار فقر و بیماری بود و ناراحتی و سوء مدیریت حکومت آشکار بود و حکام به همراه درباریان در قصر های مجلّل به لهو و لعب مشغول بودند، چطور ممکن بود که امام که حجّت خدا است، در برابر آنها ساکت باشند.
هنگامی ابعاد گوناگون شخصیتی امام حسن عسکری علیه السلام را مطالعه و بررسی میکنیم، می بینیم که ایشان در عین حال که زاهدترین فرد زمان خود است، فعّال ترین آن ها نیز هست.! (ابن شهرآشوب، 1390: ج 4، ص328) به هر حال، امام علیه السلام در کنار مستمندان و محرومانی ایستاده بودند که به خاطر عدم توازن در زندگی اقتصادی و چپاول ثروتهای عمومی توسط خلفای جور با تنگدستی و تیرهروزی روبرو بودند. بعضی از مسائل اقتصادی که از امام به دست ما رسیده، عبارتند از:
1. صرفه جویی اقتصادی
ترویج فرهنگ صرفه جویی یکی از نمودارهای اقتصادی سیره امام بودند که ایشان اعتقاد داشتند برنامهریزی درست در زندگی موجب رشد اقتصادی و از زیر ساختهای توسعه اجتماعی و بالندگی اقتصادی یک جامعه محسوب می شود. در سیره امام حسن عسکری علیه السلام در این باره نکات قابل توجهی وجود دارد که در ذیل نمونه ای از آن را می خوانیم:
محمد بن حمزه سروری می گوید: توسط ابوهاشم جعفری ـ که با هم دوست بودیم ـ نامه ای به محضر امام عسکری علیه السلام نوشته و درخواست کردم که آن حضرت دعا کند تا خداوند متعال در زندگی من گشایشی ایجاد بفرماید. هنگامی جواب را توسط ابوهاشم دریافت کردم، آن حضرت نوشته بود: «پسر عمویت یحیی بن حمزه از دنیا رفت و مبلغ صد هزار درهم ارث باقی گذاشت و این درهمها بر تو وارد میشود (به ارث به تو میرسد) پس خدا را سپاسگزاری کن و بر تو باد به میانه روی؛ از اسراف بپرهیز که اسراف از رفتارهای شیطانی است». بعد از چند روزی، پیکی از شهر حران آمده و اسنادی را مربوط به دارایی پسر عمویم به من تحویل داد. من با خواندن نامهای که بین آن اسناد وجود داشت، متوجه شدم که پسرعمویم یحیی بن حمزه همان روزی فوت کرده است که امام علیه السلام آن خبر را به من داد.
به این ترتیب از تنگدستی و فقر رهایی یافته و بعد از ادای حقوق الهی و احسان به برادرهای دینی ام، طبق دستور امام علیه السلام زندگی خود را بر اساس میانهروی تنظیم نموده و از اسراف و ولخرجی پرهیز نمودم و به این ترتیب زندگی ام سامان یافت. در حالی که در گذشته فردی مبذّر و اسراف کار بودم. (اربلی، 1381، ج2، ص424)
2. کرامات معیشتی
یکی دیگر از نمودارهای سیره اقتصادی امام حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، به ویژه یاران خاص و نزدیک آن حضرت بود. با مطالعه در زندگی آن امام بزرگوار، این مطلب به خوبی آشکار می شود که گاهی برخی یاران امام، از تنگنای مالی در محضر ایشان شکوه می کردند و حضرت گرفتاری مالی آنان را برطرف می کرد و گاه حتّی پیش از آنکه اظهار کنند، امام مشکل آنان را برطرف می کرد. این کار امام نمیگذاشت آنان زیر فشار مالی، جذب دستگاه حکومت ستمکار عبّاسی شوند. (پیشوایی، 1379، ص639)
این امام همام در مواردی که میدانستند و مصلحت بود، یارانش را با ارسال پول یاری کند، از این امر خودداری نمی کرد. گفتنی است، نمایندگان امام اموال بسیاری برای ایشان از مناطق اسلامی که پایگاه های شیعیان آن حضرت بود، میفرستادند و امام با دقّت بسیار و با روش های گوناگون می کوشید تا آن امر را کاملاً از چشم دولتیان بپوشاند. می توان دید امام که تحت نظر و زیر فشار بود، چگونه پول ها را تحویل می گرفت و به گونه ای که صلاح میدانست، به مصرف می رساند؛ بیآنکه دستگاه جور از آن فعّالیت ها چیزی درک کند؛ بلکه ناتوان و دست بسته، در برابر امام به سر می برد و با وجود کوشش بسیار، از کشف مسئله ناتوان بود و اگر گاهی برخی اموال را کشف می کرد، به این علّت بود که برخی اطرافیان امام، در انتخاب روش درست، سهل انگاری می کردند. (ادیب، 1392، ص273)
1. محمد بن علی گفته: امر معیشت بر ما سخت شد. پدرم گفت: برویم نزد این مرد (امام عسکری علیه السلام ) معروف به بخشندگی است.
گفتم: او را می شناسی؟
گفت: نمی شناسم و تاکنون ندیده ام، به قصد منزل آن جناب حرکت کردیم.
پدرم گفت: پانصد درهم به ما بدهند دویست درهم برای لباس و دویست درهم برای آرد و صد درهم برای مخارج دیگر هزینه خواهیم کرد. با خود گفتم: کاش سیصد درهم دیگر نیز بخواهیم. برای امور دیگر، خرید مرکب و سفر به عراق، در این فکر بودم تا اینکه به در منزلشان رسیدیم.
غلامش بیرون آمد و گفت: علی بن ابراهیم و پسرش محمد وارد شوند، پس از ورود امام علیه السلام رو به پدرم کرد و فرمود:
چرا تاکنون به اینجا نیامده اید؟
پدرم گفت: سرورم خجالت کشیدم، با این حال به حضور شما بیاییم، چون بیرون آمدیم غلامش کیسهای به پدرم داد و گفت: این پانصد درهم برای لباس، آرد و مخارج دیگر و کیسه دیگر داد و گفت: این هم برای همان اموری که نیت کردی صد درهم برای خرید یک مرکب و مخارج دیگر. ولی به عراق عجم سفر نکنید برو به شهر سوراء (نزدیک حله و فرات) محمد می گوید: پدرم رفت به سورا و با زنی ازدواج کرد، و چندان ثروتمند شد که روزانه درآمدش دو هزار درهم بود. (شیخ حرّ، 1366: ج6، ص282)
3. حفظ بیت المال
همچنین امام عسکری علیه السلام در بحث اقتصادی درباره حفظ و نگهداری اموال مسلمانان و بیم از تباه شدن و از بین رفتن آنها توجّه بسیاری می کرد. به همین دلیل، در بیشتر مناطق شیعه نشین، برای دریافت حقوق شرعی از مردم و صرف آنها میان نیازمندان و تهیدستان، نمایندگان و وکلایی تعیین فرموده بود تا شیعیان برای حلّ مشکلات شرعی و اجتماعی خود به آنها مراجعه کنند. آن بزرگوار به کارها و امور آنها رسیدگی می کرد و آنان را زیر نظر داشت و با گفتار و مکاتبه آنها را حمایت می کرد.
بنابراین، بر ماست که از سیره ائمه معصومین و به ویژه امام حسن عسکری علیه السلام در مباحث فرهنگی الگو بگیریم. از جمله مباحثی که در سیره این بزرگوار بوده عبارتند از: امربه معروف و نهی از منکر، تولی و تبرا، مبارزه با جهل و دروغگویی، امانت داری و اعتدال در شادی. همچنین در بحث اقتصادی با استفاده از سیره این امام همام می توانیم مسیر زندگی خود را همسو با ائمه علیهم السلام قرار دهیم تا خدا و ائمه علیهم السلام از ما راضی باشند و در نهایت در دنیا و آخرت به سعادت واقعی برسیم. برخی از این موارد صرفهجویی، کمک به دیگران و حفظ بیتالمال است.
منابع
* قرآن.
اربلی، علی بن عیسی، 1381ه .ق، کشف الغمه فی معرفه الأئمه. محقق: هاشم رسولی محلاتی. تبریز: بنیهاشمی.
ابن شعبه، حسن بن علی. 1382. تحف العقول. تهران: مؤسسه امیرکبیر.
نوریطبرسی، میرزاحسین. 1390. لولو و مرجان. تهران: فراهانی.
محمدیریشهری، محمد. 1393. میزانالحکمه. تهران: دارالحدیث.
نراقی، ملااحمد. 1393. معراجالسعاده. تهران. دریای معرفت.
ورام بن أبیفراس، مسعود بن عیسی. 1369. مجموعه ورّام. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی. 1403ه .ق. بحارالأنوار. بیروت:، دارإحیاء التراث العربی.
طبرسی، احمد بن علی. 1403ه .ق. الإحتجاج علی أهل اللجاج. مشهد: نشر مرتضی.
حلوانی، حسین بن محمد بن حسن بن نصر. 1408ه .ق. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر. قم: مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف .
شریفقرشی، باقر. 1391. زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام . قم: جامعه مدرسین.
اکرمی، علیاکبر. 1389. نصایح لقمان. قم: حضرت عباس علیه السلام .
ابن شهرآشوب، محمد بن علی. 1390. مناقب آل ابیطالب. قم: المکتبه الحیدریه.
شیخ حرّ. 1366. اثبات الهداه. تهران: دارالکتبالاسلامیه.
ادیب، عادل. 1392. زندگانی تحلیلی پیشوایان ما. قم: دفترنشر فرهنگ اسلامی.
یازهرا
آخرین نظرات