فجر است و سپیده حلقه بر در زده است , روز آمده تاج لاله بر سر زده است . با آمدن امام در کشور ما , خورشید حقیقت زافق سر زده است . ۱۲ بهمن و فرا رسیدن دهه فجر بر ملت ایران مبارک باد .
از نهضت قاطعانه ي روح الله
شد دست ستمگران ز ايران کوتاه
با دست تهي و اين همه پيروزي
لا حول و لا قوت الا بالله
…
دهه فجر مبارکباد
شهيدان را به نوري ناب شوييم / درون چشمه ي مهتاب شوييم
شهيدان همچو آب چشمه پاکند / شگفتا آب را با آب شوييم . . .
پويا و باوقار، شهوار مي رويم
استاده بر مسير، بيدار مي رويم
در باغ انقلاب، شاد و بلند و سبز
هر روز تازه تر، پر بار مي رويم
دانش سلاح ما، حق است يار ما
از ذکر ياحسين سرشار مي رويم
*دهه فجر مبارک*
پویا و باوقار ، شهوار می رویم , استاده بر مسیر ، بیدار می رویم . در باغ انقلاب ، شاد و بلند و سبز , هر روز تازه تر، پر بار می رویم . دانش سلاح ما ، حق است یار ما , از ذکر یاحسین , سرشار می رویم .
شعار (….) در تظاهرات :
وای به روزی که بفهمیم چی شد
برخیز که فجر انقلاب است امروز , بیگانه صفت خانه خراب است امروز . هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد , از لطف خدا نقش بر آب است امروز . ۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلام مبارک باد .
از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران , اندیشه باور شد در امتداد باران . بر صخره های همّت جوشیده خون غیرت , بانگ سرود و وحدت آید ز چشمه ساران . و الفجر بهمن آمد فصل شکفتن آمد , بر پهندشت باور، خالی است جای یاران . دهه فجر بر همگان مبارک
در این رابطه آیت ا…مشکینی می گویند:استاد مطهری از همان اول یا حضرت امام(ره)هماهنگ و هم صدا بودند و روابط ایشان با حضرت امام برقرار بود و کارهای سری می کردند.وقتی امام در نجف بودند با ایشان روابط داشتند. وقتی هم امام در پاریس بودند ایشان به دیدن حضرت امام می رفتند.در پانزده خرداد 42 وقتی امام را بازداشت کردند ایشان هم از کسانی بودند که بازداشت شدند.
استاد شهید مطهری تأثیر گسترده ای در پیدایش انقلاب اسلامی داشتند.از آنچه از مرور خاطرات آن شهید و همرزمان او به دست می آید،می توان به عمق تأثیر وی بر وقوع انقلاب اسلامی پی برد.همچنین ما می توانیم محورهای زیر را برای نشان دادن نقش آن بزرگوار در نظر بگیریم:
الف)نقش شهید مطهری در رهبری نهضت مردم
استاد مطهری در جریان انقلاب از تفکرات و ایده ها و دستورات حضرت امام تبعیت می کردند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام در مورد نهضت بودند.در این مورد آیت ا… طاهری خرم آبادی می گوید؛اگر چه دار التبلیغ کارش را بعد از تبعید اما شروع کرد اما آن رونقی که باید می گرفت پیدا نکرد و آخرش هم به جایی نرسید؛چون مهر تایید امام به مسئله دار التبلیغ زده نشد و این موسسه از این مطلب انتزاع می شد که یک حرکتی است در مقابل امام و نهضت امام مخصوصا این که مقدمات آن مصادف بود با مخالفت امام و همان زمانی که امام تبعید شدند.این ها یکسری مسائلی را تداعی می کرد که اینجا یک مرکزی است در برابر نهضت و در برابر امام.چند سال بعد که به مرحوم استاد مطهری اصرار کرده بودند که یک درس در آنجا برقرار کند.ایشان با مشورت امام اجازه او به آنجا رفت.
و الا همین طوری خودش برای تدریس به دار التبلیغ نرفت، یعنی با این که مسئله آن شدت وحدت خودش را از دست داده بود و جنبه عادی پیدا کرده بود و یک موسسه ای شده بود برای تربیت مبلغ ولی باز شهید مطهری در برابر اصرار آنها به تنهایی تصمیم نگرفته بود.
امام هم فرموده بود که رفتن شما مانعی ندارد و اجازه داده بودند .نکته دیگر در این رابطه علاقمندی استاد به حضرت امام است.یکی از نزدیکان بیت حضرت امام در نجف اشرف می گوید: بسیاری از افرادی که در رابطه با مسایل ایران و عراق و یا جهان اسلام می خواستند با امام ملاقات و گفتگو کنند و از دیدار ایشان در نجف اشرف واهمه و هراس داشتند- چون شایع بود که منزل امام و رفت و آمده ای افراد به آنجا تحت مراقبت و کنترل عوامل سفارت ایران و رژیم بعث عراق قرار دارد- مها
با استفاده از شلوغی و سهل الوصول بودن ملاقات با ایشان در کربلا ترجیح می دادند در کربلا با امام دیدار کنند،مثلا اولین ملاقات و گفتگوی شهید مطهری با معظم له در کربلا بود.البته مرحوم مطهری در نجف اشرف مکرر را با امام به گفتگو مینشست و حتی جلوس و دید و بازدید خود را با موافقت حضرت امام انجام می داد.مسئله ای که صرفا در مورد شهید مطهری اتفاق افتاد و نشان دهنده عمق علاقه مندی و احترامی بود که امام نسبت به مرحوم مطهری ابراز می داشتند.
همچنین شهید مطهری حلقه وصل و رابط امام با انقلابیون و مردم بود.در این مورد مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی می گویند:در تهران آیت الله مطهری و چند نفر با امام مع الواسطه در ارتباط بودند و آن ها بودند که پیغام ها را به کل افراد انقلابی در سطح تهران می رساندند پیام ها معمولا در قم گرفته می شد،اما یک سالی را که ترکیه بودند ارتباطی با خارج نداشتند.ولی در زمانی که در عراق بودند با پیروزی انقلاب و لو با واسطه ارتباط برقرار می کردند افراد می رفتند و پیام ها را شفاهی از امام می گرفتند و می آمدند و عمل می کردند و یا به وسیله مکاتبه و نامه ارتباط انجام می شد اما در واقع این ارتباط وجود داشت.بدون تشبیه بگویم دوران تبعید امام از ترکیه به عراق تا سال 57 و بازگشت امام به ایران تقریبا غیبت صغرای ولی عصر(روحی نه الفداء)بود که ملت ایران در میان خودشان امام را نداشتند اما کسانی که نایب امام بودند وکیل و رابط بین امام و مردم بودند هر چند که این وکالت و نیابت نبود امام مردم می دانستند و می شناختند که این ها افراد مورد اعتماد امام هستند و از این طریق رهنمودها و پیام ها را می گرفتند و عمل می کردند.
حضرت امام خمینی (قدس سره ) در حالی که از ارادت و علاقه رهبر انقلاب اسلامی نسبت نسل جوان امروز ایرانی و غیر ایرانی مسلمان سخن می راند نیازمند بودن آنان به عالمان پارسا و کوشای اسلام را خاطر نشان می سازد. این نیازمندی را باید در دو عرصه هدایت دینی و هم کاری سراغ گرفت . یعنی امام یک ارتباط الفت آمیز میان روحانیت و جوانان را خواستار است ارتباطی که هم تغذیه کننده اندیشه و ایمان جوان مسلمان باشد و هم زمینه ساز همدلی و هم کاری جوانان مسلمان با روحانیون سخت کوش و با تقوا.
بنیان گذار جمهوری اسلامی از نسل نو می خواهد که احساس بی نیازی نسبت به به نهاد روحانیت و رهبری دینی و معنوی عالمان پژوهش گر و فعال در صحنه خدمت به مردم نداشته و خود را برای هم کاری با آنان مهیا سازد. بنابراین تکلیف روحانیت است که آنان را بگفتار و کردار نبوی جذب کند.
سخن مقام معظم رهبری در این باره شنیدنی و نکته آموز است:
« ما روحانیون در پی این هستیم که مخاطبی پیدا کنیم و آنچه را که از رسالت الهی بردوش ماست به آن مخاطب برسانیم . اگر این نباشد که روحانیت معنایی ندارد. بالاخره این فکر « العلما ورثه الانبیا » یک فکر رایج و قطعی در همه مفاهیم دینی است … پس اصل قضیه این است که این رسالت و این پیامبری را در این سطح نازلی که ما بر عهده داریم تحقق بخشیم به این که به مخاطبان خودمان برسانیم . خوب امت ها مختلفند مخاطبان و شنوندگان پیام و رسالت پیامبران مختلفند بهترین شان کسانی هستند که جوان باشند که این تبلیغ شما برای مدت سی سال چهل سال پنجاه سال در زندگی او اثر بکند… پس جوان بودن یک امتیاز است برای طول مدت استفاده . دوم این است که همین جوان بودن امتیاز است برای خوب فراگیری و شکل گیری ذهن به آنچه که ما به او می دهیم . فرق می کند که کسی ذهن شکل گرفته ای داشته باشد یا این که ذهن آماده شکل گیری داشته باشد. چون این امتیاز دوم را دارد. امتیاز سوم این است که جوان حق پذیر است و آنچه به او گفته بشود… گوش می کند برای یاد گرفتن و عمل کردن … مخاطب شمالله امتیاز دیگری هم دارد و آن این که با سواد و اهل معرفت است … امتیاز پنجم این است که آینده کشور در دست اوست . »
همان گونه که از کلام رهبر معظم بر می آید مخاطب شناسی مهم ترین رسالت روحانیت امروز شیعه است به ویژه روحانیتی که با نظام جمهوری اسلامی ایران پیوند عاطفی و معرفتی و سیاسی دارد یعنی افزون بر نگرش سیاسی بودن آیین اسلام همراهی با نظام را یک تکلیف دینی و الهی می شمارد.
روحانیت شیعه که روحانیت متعهد و مبارز خوانده می شود به منظور تحقق رسالت وجودی خویش ناگزیر از شناخت مخاطبان پیام و کلام انبیایی خود است تا بتواند وارث پیامبران بودن را در عینیت جامعه نشان دهد.
شکی نیست که به تعبیر رهبر بزرگوار انقلاب در میان مخاطبان امروز روحانیت هیچ گروهی را نمی توان سراغ گرفت که به لحاظ تاثیر پذیری از عالمان وارسته دین و نیز تاثیرگذاری بر روند انسجام اسلامی ملت مسلمان ایران منزلت اجتماعی جوانان تحصیل کرده دانشگاهی را داشته باشد زیرا از یک سو آمادگی فهم و تامل در آموزه های حیات بخش اسلام را دارند و از سوی دیگر در طی چند دهه از عمر مثبت و مفید علمی خویش می توانند تغذیه کننده گروههای اجتماعی دیگر به ویژه نسل آینده باشند.
بنابراین روحانیت متعهد شیعه و حوزه های علمیه امروز ایران می باید به جایگاه مهم خود در انسجام مسلمانان جامعه امروز ایرانی پی برده و با پیوند منطقی و عمیق روحانی ـ دانشجو ـ سعی در استحکام همدلی دانشگاهیان و دانشجویان با امت اسلام داشته باشند.
بدون تردید صهیونیسم جهان از ظهور این واقعیت می هراسد که پیوند جوانان و روحانیت ایران مجال هرگونه تفرقه افکنی و بدگمانی بین اقشار مسلمان کشور را بگیرد و اساسا تفکرهای الحادی و شبهات عقیدتی ایمان سوزانه در دانشگاه ها به انزوا کشانده شود.
فعال شدن عناصر اندیشه ور و پژوهش گر حوزوی در قبال تهاجم فرهنگی دشمنان تنها راه مقابله باتوطئه های سیاسی و فکری و اقتصادی آنان بوده و از گسترش بی هویتی و بی مبالاتی جوانان مسلمانان ایرانی نسبت به ارزش های اخلاقی و اسلامی پیش گیری خواهد کرد.
نباید حوزه های علمیه شیعه از این نکته غفلت بورزند که یک روحانی موفق و جذاب در بین جامعه جوانان ایرانی کسی است که حقیقت روحانیت و معنویت اسلام و تشیع و عترت را در رفتارهای فردی و جمعی اش به نمایش گذارد. از این رهگذر است که می توان روحانیون را سفیران راستین انسجام اسلامی در ایران و جهان اسلام به شمار آورد.
« دانشگاه های ما به حضور شما آقایان علما و حضور روحانیون احتیاج دارد و روحانی ای که باید در این دانشگاه ها برود حتما باید خصوصیاتی را در خود به وجود بیاورد… شرط اول این است که از لحاظ معرفت آدم با دست پر به میان این مجموعه برود. الحمدلله این حاصل است آقایان همه از فضلا هستند. دوم این که او (دانشجو) روحانیت شما را باور کند. روحانیت هم به لباس نیست . ای بسا صاحب لباسی که روحانی حقیقی نیست وای بسا غیر صاحب لباسی که حقیقتا روحانی است باید روحانی باشد اهل معنا اهل روح با روح و با معنویت سروکار داشته باشد. باید سخن او باطنی باشد از باطنی بیرون بیاید. اگر سطحی و ظاهری و زبانی و صوری بود اثر نخواهد گذاشت … باید از قلب بیرون برآید آن هم متوقف است برایمان و توجه و معنویت و روحانیت … باید به ذخیره فیاض تمام نشدنی ذکرالله پناه برد به نماز به نافله به توجه به خدا به تضرع … این دانشجوها مثل فرزندان شما هستند باید برخورد با این جماعت دانشجو مثل برخورد با فرزند باشد… الان هم در این جماعت دانشجویی که قریب یک میلیونی دانشجو در سراسر کشور داریم باید بدانیم که اکثر قاطع این ها همان جوان های مومن خودمانی هستند بچه های مومن دل های پاک صاف و حق پذیر بچه های خوب »
آخرین نظرات